می گویم ...

آموخته ام، ... ببینم ندیده ها را، ... بشنوم نشنیده ها را، ... بدانم ندانسته ها را، ... بفهمم دوست داشتن ها و تنفرها را، ... تصمیم بگیرم، ... عمل کنم و ... محکم بایستم. .

تنها دانستم سکوت جایز نیست.
زیـــــــرا آزادی, سپیدی و مهر را می ستایم ... و اینک از آن بی بهره ایم
پس می جنگم و تنها چاره مان این است.


و سخنم با پلیدان روسیاه این است:
گیرم در باورتان به خاک نشسته ام
وساقه های جوانم از ضربه های تبرهاتان زخم دار است
باریشه چه می کنید
گیرم بر سر این بام بنشسته در کمین پرنده ای
پرواز را علامت ممنوع میزنید
با جوجه های نشسته در آشیانه چه می کنید
گیرم که میزنید
گیرم که می کشید
گیرم که می برید
با رویش ناگزیر جوانه چه می کنید

با پشتیبانی Blogger.

آخرین مطالب

پارسی بگوییم ...

آخرین خبرها






۱۳۹۰ اسفند ۱۲, جمعه
...هرگز نخواب کوروش...

هرگز نخواب کوروش ، دارا جهان ندارد.

سارا زبان ندارد ، رستم در این هیاهو گرز گران ندارد.

روز وداع خورشید ، زاینده رود خشکید.

زیرا دل سپاهان ، نقش جهان ندارد.

بر نام پارس دریا ، نامی دگر نهادند ، گویی که آرش ما ، تیرو کمان ندارد.

دریای مازنی ها ، بر کام دیگران شد.

دارا کجای کاری ؟

دزدان سر زمینت ، بر بیستون نوشتند ، اینجا خدا ندارد !


هرگز نخواب کوروش ، ای مهر آریایی

بی نام تو وطن نیز نام و نشان ندارد


آییم به دادخواهی فریادمان بلند است

اما چه سود اینجانوشیروان ندارد


سبز وسپید و سرخت این بیرق کیانی

اما صد آه و افسوس شیر زیان ندارد


کو آن حکیم طوسی شهنامه ای سراید

گویی که شاعر ما دیگر بیان ندارد


هرگز نخواب کوروش ای مهر آریایی

بی نام تو وطن نیز نام و نشان ندارد

هرگز نخواب کوروش

0 نظرات: