می گویم ...

آموخته ام، ... ببینم ندیده ها را، ... بشنوم نشنیده ها را، ... بدانم ندانسته ها را، ... بفهمم دوست داشتن ها و تنفرها را، ... تصمیم بگیرم، ... عمل کنم و ... محکم بایستم. .

تنها دانستم سکوت جایز نیست.
زیـــــــرا آزادی, سپیدی و مهر را می ستایم ... و اینک از آن بی بهره ایم
پس می جنگم و تنها چاره مان این است.


و سخنم با پلیدان روسیاه این است:
گیرم در باورتان به خاک نشسته ام
وساقه های جوانم از ضربه های تبرهاتان زخم دار است
باریشه چه می کنید
گیرم بر سر این بام بنشسته در کمین پرنده ای
پرواز را علامت ممنوع میزنید
با جوجه های نشسته در آشیانه چه می کنید
گیرم که میزنید
گیرم که می کشید
گیرم که می برید
با رویش ناگزیر جوانه چه می کنید

با پشتیبانی Blogger.

آخرین مطالب

پارسی بگوییم ...

آخرین خبرها






۱۳۹۰ اسفند ۲۸, یکشنبه
نوروز, جان ما را می نوازد و شادی و سرور ویژه ای از نو شدن روز و ماه و سال به ما دست می دهد. اینک هزاره ها و سده های بسیاری است که مردم ایران, با هر زبان و از هر قومی, نو شدن سال و نو شدن طبیعت را با آیین های ویژه ی ملی و قومی جشن می گیرند و چهره ی این سرزمین را دگرگون می کنند. نوروز به گفته ی ابوریحان بیرونی, روز "نوزایی آفرینش" و به نوشته ی شمس الدین محمد دمشقی, روز "آفرینش نور" و روزی است که مردم را در این روزی نو از ماهی نو و سالی نو به آراسته و نوگردانیدن آن چه گذشت زمان کهنه کرده بر می انگیزاند.



[تصویر: happy_new_year_151.jpg]

نوروز و آیین های باشکوه آن, راهی چند هزار ساله و پر پیچ و خم را پیموده تا به ما رسیده است. "نوروز" کهنسال ترین آیین ملی در جهان است که جاودانه مانده و خود به تنهایی یکی از شوند (سبب) های ماندگاری فرهنگ ایرانیان شده است. آیین های برگزاری این جشن بزرگ در زمان کنونی با سه هزار سال پیش دگرگونی چشمگیری نداشته و همبستگی فرهنگی مردم ایران زمین را در پی داشته است. ایرانی در هر گوشه جهان که باشد آیین های نوروزی را یکسان برگزار می کند و بزرگ و گرامی می دارد. از همین روست که اندیشمندان, "نوروز" را نماد جاودان و پایداری شناسه (هویت) و ناسیونالیسم ایرانی خوانده اند و تاریخ نگاران همگی بر این باور استوارند.

زنده یاد مهرداد بهار, پژوهشگر نامدار, نوروز را یک جشن همگانی در فرهنگ ایران و میان رودان و آیین نوروزی را از پیش از هزاره ی سوم پیش از میلاد دانسته و نوشته است: "این آیین, یا همراه با کوچ مردم ایران به میان رودان, به آن سرزمین رفته یا هم زبان در سراسر گسترده وجود داشته است".

به نوروز که نزدیک می شویم, در ما چشمه ای از پرسش های گوناگون درباره ی نوروز می جوشد. اندیشه ی ما می خواهد تاریخ نوروز را بشکافد و می خواهد سر از چیستی آن در آورد, و می خواهد بداند که چرا ما نوروز را گرامی می داریم؟ چه رویدادهایی در این روز بزرگ روی داده است و تاریخ برای این روز چه در چنته دارد؟ آیا به راستی دوست داریم تاریخ این جشن و این روز بزرگ را بدانیم؟

بدانیم که این تاریخ نیست که نوروز را گزارش می کند, بلکه نوروز است که تاریخ را در دامان خویش پرورده است. در این نوشته نگاهی داریم به دیرینگی این جشن, هر چند این تاریخچه تنها اشاره ای است کوتاه به تاریخی بلند که باید درباره ی آن کتاب ها نوشت.

1. نوروز باستانی; از هزاران سال پیش تا کنون جشن ملی ایرانیان بوده است.
2. دیرینگی پیدایش نوروز; از روزگار شاه جمشید پیشدادی تا به امروز کشیده شده است. بیشتر گزارش ها ی استواره ای ایران, روزگار پیشدادی را زمان پیدایی نوروز و آیین های نوروزی, و جمشید, چهارمین پادشاه پیشدادی را نخستین برپا کننده ی نوروز و آیین های این جشن به شمار آورده اند.
روزگار جمشید شاه پیشدادی, در "یشت"ها زمان طلایی به شمار آمده است. در آن روزگار; خوردنی ها کاهش نمی یافت و چهارپایان و مردمان نمی مردند.

به گفته ی فردوسی:
به جمشید بر, وهر افشاندند
مر آن روز نو خواندند
سر سال نو هرمز و فروردین
بر آسوده از رنج, تن, دل زکین
بزرگان به راستی بیاراستند
می و جام و رامشگران خواستند
چنین روز فرخ آن روزگار
بمانده از آن خسروان یادگار

3. این جشن, یکی از دو جشن آریایی ها بوده است. چنان که وندیداد, فرگرد نخست, بند 2 و 3 آمده; آریایی ها در روزگار باستانی دو فصل گرما و سرما داشتند. فصل گرما, دربردارنده ی بهار و تابستان و فصل سرما, دربردارنده ی پاییز و زمستان می شده است. نیاکان ما در آغاز هر یک از این دو فصل, جشنی برپا می داشتند که هر دو آغاز سال نو به شمار می رفته است: نخست نوروز, جشن هنگام آغاز فصل گرما, هنگامی که سبزه می روییده و خورشید زمین و مردمان را گرم می کرده است. دیگری مهرگان, در آغاز فصل سرما که روزگار خورسید گرمایش کمتر شده, سرما فرا می رسیده است.
------------------------------
ادامه دارد ...

0 نظرات: