می گویم ...

آموخته ام، ... ببینم ندیده ها را، ... بشنوم نشنیده ها را، ... بدانم ندانسته ها را، ... بفهمم دوست داشتن ها و تنفرها را، ... تصمیم بگیرم، ... عمل کنم و ... محکم بایستم. .

تنها دانستم سکوت جایز نیست.
زیـــــــرا آزادی, سپیدی و مهر را می ستایم ... و اینک از آن بی بهره ایم
پس می جنگم و تنها چاره مان این است.


و سخنم با پلیدان روسیاه این است:
گیرم در باورتان به خاک نشسته ام
وساقه های جوانم از ضربه های تبرهاتان زخم دار است
باریشه چه می کنید
گیرم بر سر این بام بنشسته در کمین پرنده ای
پرواز را علامت ممنوع میزنید
با جوجه های نشسته در آشیانه چه می کنید
گیرم که میزنید
گیرم که می کشید
گیرم که می برید
با رویش ناگزیر جوانه چه می کنید

با پشتیبانی Blogger.

پارسی بگوییم ...

آخرین خبرها






۱۳۹۰ اسفند ۱۰, چهارشنبه


اینروزها، در همه رسانه های درونی و بیرونی، گفتگو بر سر اورانیوم، بمب
اتمی، و غنی سازی اورانیوم در ایران است. گزارش زیر فشرده یی است که می
توان پاسخهای کوتاه و عمیقی به این پرسش ها بدهد.
غنی سازی واژه‌ای
است كه به فلز غلیظ شده اورانیوم 235 اطلاق می‌شود و به كمك آن می‌توان یك
نیروگاه هسته‌ای ساخت. عنصر اورانیوم شباهت زیادی به آهن دارد و این سنگ
معدنی به كمك حفاری از زمین استخراج شده و پس از انجام فرآیندهایی،
اورانیوم خالص حاصل شده و پس از اتمام فرآیندها، اكسید اورانیوم از سنگ
معدنی آن به دست می‌آید.
اكسید اورانیوم شامل دو نوع (ایزوتوپ)
اورانیوم به نام‌های «یو -235» و «یو 238-» می باشد، كه نوع اول ماده‌ای
است كه به عنوان سوخت، در نیروگاه هسته‌ای به كار برده می شود اما حدود 99
درصد اكسید اورانیومی كه از معادن به دست می‌آید از نوع دوم تشكیل شده و
بایستی به طریق «-یو 235 » از «-یو 238» جدا شده و غلظت آن افزایش یابد كه
این فرایند غلظت «-235 بو» باصطلاح «غنی سازی» می شود، و دستگاهی بنام
«سانتریفوژ» (گریز از مركز) بخش مركزی فرایند غنی سازی را تشكیل می‌دهد
در این فرآیند غنی سازی از آنجا که وزن «-یو 235» کمتر از «-یو 238» است؛
به کمک این اختلاف وزن، می توان یکی را از آن دیگری جدا ساخت، كه نتیجه
مرحله اول واكنش دادن اورانیوم با اكسید هیدروفلوریك، یك اسید فوق العاده
قوی است كه پس از چندین مرحله واكنش،‌ گاز هگزافلورید اورانیوم به دست
می‌آید. در مرحله‌ای كه اورانیوم به صورت گاز در آمده، ‌كار كردن با آن
راحت‌تر است، به طوری كه گاز در داخل دستگاه‌های سانتریفوژ قرار داده شده و
به دور مركز خود و با سرعت بسیار زیاد به چرخش در می‌آید.














آروند = شکوهمند، فر مند
آرین = آریایی، با مهر
آتردات = آفریده آتش
آزان = بزرگ، با شکوه
آتردین = نیک اندیش، پر فروغ
آذرباد = نگهبان آتش
آژو = کامکار، دلگرمی
ایژا = کامیابی، آبادانی
آرداد = آفریننده آتش اشویی
آرمند = آتشین
آترین = آتشین
آیدا = آفریده ایزد ماه
آرتام = راستگوی نیک اندیش
آریابان = نگهبان ایران زمین
آریامس = آریایی بزرگ و والا
آریامهر = مهر ایران، خورشید آریا
آریو مرد = مرد آریایی
آرته = راستی، درستی
آسفر = سوار کار چالاک
آگاسن = بینا دل، خردمند
ارتور = آتش
آرمان = آرزو، خواسته
آلاد = سرخگونه، گلگونه
آرمَد = خاکستری
اَردا = رستگار

نامهای زیبنده در زبان پارسی






۱۳۹۰ اسفند ۸, دوشنبه




فیلم «جدایی نادر از سیمین» برنده بهترین فیلم
خارجی اسکار ۲۰۱۲ شد. «جدایی نادر از سیمین» رقبای خود از کشورهای لهستان،
اسرائیل، بلژیک و کانادا را پشت سر گذاشت. این فیلم، نخستین اسکار را برای
سینمای ایران به ارمغان آورد. اصغر فرهادی این جایزه را از دستان سندرا
بولاک دریافت کرد. آقای فرهادی به هنگام دریافت این جایزه، سخنانش را با
سلام به «مردم خوب» سرزمینش آغاز کرد و گفت که «ایرانی های زیادی در سراسر
جهان در حال تماشاى این لحظه‌اند و تصور می کنم که خوشحالند. نه فقط به
خاطر یک جایزه مهم، یک فیلم یا یک فیلمساز. آن‌ها خوشحال‌اند چون در
روزهایى که میان سیاستمداران حرف از جنگ، تهدید، و خشونت تبادل می شود، نام
کشورشان ایران از دریچه باشکوه فرهنگ به زبان مى‌آید. فرهنگى غنى و کهن که
زیر غبار سیاست پنهان مانده است.» آقای فرهادی افزود که «من با افتخار این
جایزه را به مردم سرزمینم تقدیم مى‌کنم. مردمى که به همه فرهنگ‌ها و
تمدن‌ها احترام مى‌گذارند و از دشمنى و کینه بیزارند.»

جایزه اسکار برای جدایی نادر از سیمین










۱۳۹۰ بهمن ۳۰, یکشنبه


همیشه پیروزی ها به کامیابی منجر نمی شوند،
چه بسیار شکستهایی که اندک زمانی ناراحتی، اما مدتها
کامیابی بزرگتر و شادی و شعف وصف ناپذیر به دنبال داشته اند ...
... لطفا صبور باشید ...
گاهی
زندگی سر به سر شما می گذارد لطفن جنبه شوخی اش را داشته باشید ... گاهی
هدیه زندگی در چمدانی است که بیرون در گذاشته، نه در دستهای آشکارش.








۱۳۹۰ بهمن ۲۸, جمعه

سلام به دوستان, همینطور که هم شما میدانید 25 بهمن ولنتاین هست و 29 بهمن روز عشق برای ما ایرانی هاست

من دو روایت مربوط به این دو روز را برای شما عزیزان و داستان ان را میگذارم و دوست دارم نظر همه را بدانم و خوشحال میشوم که همگی در یک خط نظرشان را بابت هر دو این تاریخ بیان کنند

بیست وپنجم بهمن روز ولنتاین روز عشاق
در سده سوم میلادی که مطابق می‌شود با اوایل شاهنشاهی ساسانی در ایران، در روم باستان فرمانروایی بوده است بنام کلودیوس دوم. کلودیوس عقاید عجیبی داشته است از جمله اینکه سربازی خوب خواهد جنگید که مجرد باشد. از این رو ازدواج را برای سربازان امپراتوری روم قدغن می‌کند.
کلودیوس به قدری بی‌رحم وفرمانش به اندازه‌ای قاطع بود که هیچ کس جرات کمک به ازدواج سربازان را نداشت. اما کشیشی به نام والنتیوس (والنتاین)، مخفیانه عقد سربازان رومی را با دختران محبوبشان جاری می‌کرد. کلودیوس دوم از این جریان خبردار می‌شود و دستور می‌دهد که والنتاین را به زندان بیندازند. والنتاین در زندان عاشق دختر زندانبان می‌شود. سرانجام کشیش به جرم جاری کردن عقد عشاق، با قلبی عاشق اعدام می‌شود…
بنابراین او را به عنوان فدایی و شهید راه عشق می‌دانند و از آن زمان نهاد و نمادی می‌شود برای عشق!

اما بیست نه بهمن برای ما ایرانیان روز عشق
در ایران باستان، نه چون رومیان از سه قرن پس از میلاد، که از بیست قرن پیش از میلاد، روزی موسوم به روز عشق بوده است. در تقویم جدید ایرانی دقیقا مصادف است با ۲۹ بهمن، یعنی تنها ۳ روز پس از روز والنتاین. این روز سپندارمذگان یا «اسفندارمذگان» نام داشته است. سپندارمذگان جشن زمین و گرامی داشت عشق است که هر دو در کنار هم معنا پیدا می‌‌کردند. در این روز زنان به شوهران خود با محبت هدیه می‌‌دادند. مردان نیز زنان و دختران را بر تخت شاهی نشانده، به آنها هدیه داده و از آنها اطاعت می‌‌کردند. اخیرا گروهی از دوستداران فرهنگ ایرانی پیشنهاد کرده اند که به منظور حفظ فرهنگ ایرانی سپندارمذگان بجای والنتاین به عنوان روز عشق گرامی داشته شود.


۱۳۹۰ بهمن ۲۴, دوشنبه


بی‌گمان، به باور بیشینه‌ی ایرانیان فرهیخته و غالب مورخان منصف، «كورش بزرگ» یكی از برجسته‌ترین شخصیت‌های تاریخ ایران است. بخشیدن چنین پایگاه و منزلتی به كورش، نه صرفاً از برای فتوح درخشان و شتاب‌ناك او - كه این خود، نمودار هوشیاری و دانایی سیاسی و نظامی كورش و نشانه‌ی توانایی والا و سامان‌مندی حكومت‌اش در ممكن ساختن اداره‌ و تدبیر چنین قلمرو پهناوری است - بل كه از آن روست كه وی در طول دوران شهریاری خود، به شیوه‌ای سخت انسانی و مردم‌دارانه رفتار و حكومت كرده بود؛ حقیقتی كه در غالب متون تاریخی بازتاب یافته و ملل بیگانه و حتا دشمن را به وجد آورده و آنان را ناگزیر به اعتراف ساخته بود. چنان كه بابلیان در سده‌ی ششم پیش از میلاد، كورش را كسی می‌دانستند كه صلح و امنیت را در سرزمین‌شان برقرار ساخته، قلب‌های‌شان را از شادی آكنده و آنان را از اسارت و بیگاری رهانده است؛ انبیاء یهود (قومی كه در قرآن [جاثیه/16] به خواست خداوند، سرور همه‌ی مردم جهان دانسته شده و دین‌اش، توحیدی و وحیانی) وی را مسیح و برگزیده‌ی خداوند و مجری عدالت و انصاف می‌خواندند، و یونانیان كه كورش آنان را در كرانه‌های آسیای صغیر مقهور قدرت خویش ساخته بود - با وجود خصومتی كه غالباً با پارس‌ها داشتند - در وی به چشم یك فرمان‌روای آرمانی می‌نگریستند. «آخیلوس» هماورد ایرانیان در نبرد ماراتون، درباره‌ی كورش می‌نویسد: «او مردی خوشبخت بود، صلح را برای مردمان‌اش آورد… خدایان دشمن او نبودند؛ چون كه او معقول و متعادل بود»؛ هردوت می‌گوید كه مردم پارس، كورش را «پدر» می‌خواندند و در میان‌شان، هیچ كس یارای برابری با وی را نداشت [هینتس، 1380، ص 100]؛ گزنفون می‌نویسد: «پروردگار كورش را علاوه بر خوی نیك، روی نیك نیز داده و دل و جان‌اش را به سه ودیعه‌ی والای "نوع‌دوستی،‌ دانایی، و نیكی" سرشته بود. او در ظفر و پیروزی هیچ مشكلی را طاقت‌فرسا و هیچ خطری را بزرگ نمی‌پنداشت و چون از این امتیازات خداداد جهانی و روانی برخوردار بود، خاطره و نام‌اش تا به امروز در دل‌های بیدار مردم روزگار، پایدار و باقی است» [سیرت كورش كبیر، ص 4]. وی می‌افزاید: «كدام وجودی مگر كورش از راه جنگ و ستیز صاحب امپراتوری عظیمی شده است ولی هنگامی كه جان به جان آفرین داد، همه‌ی ملل مغلوب او را "پدری محبوب" خواندند؟ این عنوانی است كه به "ولی نعمت" می‌دهند نه به وجودی "غاصب"» [همان، ص 8-367].

کورش، افتخار ایران