می گویم ...

آموخته ام، ... ببینم ندیده ها را، ... بشنوم نشنیده ها را، ... بدانم ندانسته ها را، ... بفهمم دوست داشتن ها و تنفرها را، ... تصمیم بگیرم، ... عمل کنم و ... محکم بایستم. .

تنها دانستم سکوت جایز نیست.
زیـــــــرا آزادی, سپیدی و مهر را می ستایم ... و اینک از آن بی بهره ایم
پس می جنگم و تنها چاره مان این است.


و سخنم با پلیدان روسیاه این است:
گیرم در باورتان به خاک نشسته ام
وساقه های جوانم از ضربه های تبرهاتان زخم دار است
باریشه چه می کنید
گیرم بر سر این بام بنشسته در کمین پرنده ای
پرواز را علامت ممنوع میزنید
با جوجه های نشسته در آشیانه چه می کنید
گیرم که میزنید
گیرم که می کشید
گیرم که می برید
با رویش ناگزیر جوانه چه می کنید

با پشتیبانی Blogger.

آخرین مطالب

پارسی بگوییم ...

آخرین خبرها






۱۳۹۱ فروردین ۱, سه‌شنبه
 ادامه ...
--------------------------

14. تا چندین سال پس از شامگاه ساسانیان, آیین های نوروزی در ایران پنهانی و خانوادگی برگزار می شد. از زمان عباسیان به سبب گسترش نفوز ایرانیان در دستگاه خلفا, آییین های نوروز به این دستگاه راه یافت. در گزارش های تاریخی آمده است که هارون الرشید, خلیفه ی نامور عباسی, هزاران سکه ی نقره در نوروز سال 211 هجری, در شهر بغداد به بزرگانی که به دیدن او رفته بودند, پیشکش داد.
دلبستگی ایرانیان به باورهای گذشته ی خود, نوروز را نمادی از شکوه و شناسه ی ایرانی کرد. در سراسر روزگار پس از ساسانیان, حتا در زمان خلیفه هایی که باور چندانی به این آیین ها نداشتند, نوروز برپا بود و آشنایی و آگاهی فرمانروایان اموی و عباسی از آیین پیشکشدادن, نشان دهنده ی گرایش فرمانروایان تازی به برگزاری نوروز است.

15. مردآویز زیاری (مازندرانی) از قهرمانان ملی ایران که بر بخش های بزرگی از ایران زمین فرمانروایی می کرد و اصفهان را به پایتختی خود برگزیده بود, کمر به برگزاری آیین های ملی ایران همچون تیرگان, مهرگان, سده, و مهم تر از همه نوروز, درست به مانند زمان ساسانسان, بست و در این راه سخت کوشی بسیار از خود نشان داد.

16. با کاهش توانایی عرب ها در چیرگی بر ایران و روی کار آمدن دولت هایی به مانند صفاریان و سامانیان و دلبستگی پادشاهان ایرانی نژاد به برگزاری آیین های ایرانی, نوروز دوباره همگانی و باشکوه هر چه بیشتر برگزار شد.

17. ابوالفضل بیهقی در بخش هایی از تاریخ خود به دادن پیشکش در نوروز و مهرگان اشاره دارد که نشان دهنده ی برگزاری آیین های نوروزی در روزگار غزنویان است.

18. شاه اسماعیل صفوی, در سال 1502 میلادی, 9 روز مانده به نوروز تاج گذاری کرد تا آیین های نوروزی را در دربار برگزار کند. او که در تبریز خود را شاه ایران خواند در همین آیین گفته بود که خویشکاری اش زنده کردن شاهنشاهی ایران است.

19. در سال 1597 میلادی, شاه عباس صفوی آیین نوروز را در "نقش جهان" برگزار کرد و در سخنرانی خود اصفهان را پایتخت همیشگی ایران خواند و بر آن بود تا این شهر را زیباترین و امن ترین شهر جهان کند و به نمایندگان کشورهای خارجی که در این جشن بودند, گفت که برای کشور خود در اصفهان سفارتخانه بسازند.

20. نادرشاه به نوروز و آیین های آن دلبستگی فراوان داشت. وی سکه ی خود (سکه ی نادری) را در سال 1735 میلادی, در سلام نوروزی رونمایی کرد و آن را به منشی ها و افسران خود عیدی داد. نادرشاه در سال 1739 در یورش به هند, پس از شکست دادن ارتش 360 هزاری این کشور و دریافت تاج شاه هند, برای راهی شدن به دهلی, چشم به راه فرا رسیدن نوروز شد تا در روزی خجسته به این
آرزو برسد.

21. کریم خان زند از سال 1761 میلادی, سلام نوروزی را در ساختمانی که اینک موزه ی پاریس نامیده می شود, برگزار می کرد و سپس به دیدن مردم کوچه و بازار می رفت. او در نخستین نوروز در شیراز, چند نوازنده را فراخوانده بود تا در میدان های شهر بنوازند و مردم را شاد کنند.

22. آغا محمد خان قاجار نیز, "نوروز" را برای تاجگذاری اش برگزید. او در نوروز سال 1174 خورشیدی (مارس 1795 میلادی), در تهران تاجگذاری کرد و این شهر را پایتخت خود کرد.

23. در روزگار رضا شاه, در سال 1304 خورشیدی, بنابر قانون مصوب یازدهم فروردین ماه, آغاز سال با آمدن بهار, به گونه ای رسمی, آغاز سال ایران شد, و ماه های ایرانی به کار گرفته شد.

0 نظرات: