می گویم ...

آموخته ام، ... ببینم ندیده ها را، ... بشنوم نشنیده ها را، ... بدانم ندانسته ها را، ... بفهمم دوست داشتن ها و تنفرها را، ... تصمیم بگیرم، ... عمل کنم و ... محکم بایستم. .

تنها دانستم سکوت جایز نیست.
زیـــــــرا آزادی, سپیدی و مهر را می ستایم ... و اینک از آن بی بهره ایم
پس می جنگم و تنها چاره مان این است.


و سخنم با پلیدان روسیاه این است:
گیرم در باورتان به خاک نشسته ام
وساقه های جوانم از ضربه های تبرهاتان زخم دار است
باریشه چه می کنید
گیرم بر سر این بام بنشسته در کمین پرنده ای
پرواز را علامت ممنوع میزنید
با جوجه های نشسته در آشیانه چه می کنید
گیرم که میزنید
گیرم که می کشید
گیرم که می برید
با رویش ناگزیر جوانه چه می کنید

با پشتیبانی Blogger.

آخرین مطالب

پارسی بگوییم ...

آخرین خبرها






۱۳۹۰ اسفند ۱۵, دوشنبه
اراك: سلطان‌آباد

اردبيل: فيروزگرد، اردپيل، بادان پيروز، پيروز رام

اروميه: ارميه، اورميه، روميه، رضائيه

اصفهان: انزان، گابيان، گابيه، جي، كي، اسپاهان، سپاهان، اسپهان، صفاهان، اسفاهان، اسبهان، اسفهان، اسباهان، گابا، اسپادانا، آپادان، آپادانا، رشورجي، يهوديه، اصبدانه

اهواز: جمع هوزي يا سوزي، ناصري، سوق‌الاهواز، هرمزاردشير، رام‌شهر، اگينيس، تاريانا، اوكسين

ايلام: پشتكوه، عيلام، انزان، انشان

بابل: بارفروش

بجنورد: بيژن گرد، بوزنجرد، چرمغان

بروجرد: وروجرد، وروگرد، ولوگرد، بروگرد، اروگرد، پيروزگرد

بندرعباس: گمبرون، عباسي

بوشهر: ري‌شهر

بيرجند: برجند، برجن، برکن، بیرگند

تبريز: داوريژ (به ارمني يعني انتقام)، تورژ (tavrezh)

تهران: طهران (از توابع ري)

رشت: بيه‌پس

ري: رقا، رگا، رگها، راك، راگ، پيروزرام، راگس، راجس، ري‌اردشير، محمديه

زابل: نيمروز

زاهدان: دزداب

زنجان: خمسه

ساري: سارويه، طوسان، زدركرد، زادراكارتا، وَرنَه، فناكه (phanaca)، سيرينكس (syrinx)، اوهر، نارنجه كوتي

سنندج: سنه دژ

شيراز: تي را سي ئيش

شهركرد: ده‌كرد

قزوين: كژين، كشوين، كشرين

كرمان: بردشير

كرمانشاه: قرماسين، كامبادن، كرمانشه

گرگان: وُركان، هيركانيا، جرجان

مشهد: سناباد (از توابع طوس)

نيشابور: نشابور، نشاپور، نيشاپور، نيسابور، نيوشاهپور، نيوك شاهپوهر

همدان: امدانه، هگمتان، هنگمتان، اگباتان

ياسوج: تل خسرو

يزد: منسوب به يزدگرد، زندان سكندر، ايساتيس، فرافيژ

قم:ترمنتیکا

خرم آباد:خایدالو

مشکین شهر:خیاو


برگرفته از لغت نامه ی دهخدا

0 نظرات: