می گویم ...

آموخته ام، ... ببینم ندیده ها را، ... بشنوم نشنیده ها را، ... بدانم ندانسته ها را، ... بفهمم دوست داشتن ها و تنفرها را، ... تصمیم بگیرم، ... عمل کنم و ... محکم بایستم. .

تنها دانستم سکوت جایز نیست.
زیـــــــرا آزادی, سپیدی و مهر را می ستایم ... و اینک از آن بی بهره ایم
پس می جنگم و تنها چاره مان این است.


و سخنم با پلیدان روسیاه این است:
گیرم در باورتان به خاک نشسته ام
وساقه های جوانم از ضربه های تبرهاتان زخم دار است
باریشه چه می کنید
گیرم بر سر این بام بنشسته در کمین پرنده ای
پرواز را علامت ممنوع میزنید
با جوجه های نشسته در آشیانه چه می کنید
گیرم که میزنید
گیرم که می کشید
گیرم که می برید
با رویش ناگزیر جوانه چه می کنید

با پشتیبانی Blogger.

آخرین مطالب

پارسی بگوییم ...

آخرین خبرها






۱۳۹۱ فروردین ۳, پنجشنبه
نوروز یکی از دو نقطه اعتدال در سال خورشیدی زمین و بزرگترین جشن پایه گذاری شده بر پایه ی دگرگونی های فصلی و اقلیم شناختی است. درباره ریشه های تاریخی آن در اسناد ملی ایرانیان, به میزان بسنده آگاهی داریم. برای نمونه: "برخی از بزرگان ایران می گویند سبب این که این روز را نوروز می نامند, این است که در روزگار تهمورث, صائبه آشکار شدند و چون جمشید به پادشاهی رسید, دین را نو کرد و این کار بسیار بزرگ به چشم آمد و آن روز را که روز تازه ای بود, جمشید جشن گرفت. اگرچه پیش از این هم نوروز بزرگ بود."

درباره ی ریشه ی ستاره شناختی آن و چگونگی دستیابی ایرانیان به آن نیز ابوریحان بیرونی این گونه یاد می کند: "در این روز آیین بر این است که مردمان برای یکدیگر پیشکشی می فرستند و چرایی آن , چنان که آذرباد موبد بغداد گفت, این است که نیشکر در کشور ایران, روز نوروز یافت شد و پیش از این کسی آن را نمی شناخت ... جمشید, روزی نی ای دید که کمی از آب های درون آن به بیرون تراوش کرده ... دید که آن شیرین است, فرمان داد که آب این نی را بیرون آوردند و از آن شکر سازند و آن گاه در روز پنجم شکر به دست آمد و از راه تبرک به آن, مردم برای یکدیگر شکر, پیشکش فرستادند و در مهرگان نیز این کار را به همین میزان تکرار کردند و از این رو برای آغاز سال, انقلاب تابستانی را برگزیدند که انقلابین را از اعتدالین بهتر می شود به یاری ابزار ها و چشم آگاه شد. اما اعتدالین را نمی شود شناخت مگر پس از این که انسان در آغاز کار, عرض بلد و میل کلی را بداند ... چون انقلاب تابستانی به سمت سر مردم شمالی نزدیک تر است, از این رو ایرانیان آن را برگزیدند و از انقلاب زمستانی چشم پوشیدند. نیز هنگام انقلاب تابستانی, غلات به دست می آید, پس برای این که خراج از کشاوررز بگیرند, از انقلاب زمستانی بهتر است"

چنان که آشکار است و بیرونی نیز به آن اشاره کرده, نخستین بار, یک رخداد تصادفی و سپس تجربی سبب یافت دو نقطه اعتدال سال خورشیدی زمین شده است. دو نقطه ای که در روند تاریخی و فرهنگی ایرانیان, نوروز و مهرگان نام گرفتند.

اما در کنار این دیدگاه, دیدگاه دیگری نیز هست و آن پیدایش نخستین بار این جشن بهاره در میان رودان و در میان سومری ها است. پژوهشگران نامداری چون مهرداد بهار, نوروز ایرانیان را برآمده از جشن بهاره "زگموگ" یا "اکیتو" دانسته اند که البته دلیل آن نیز روشن: دیرینگی تاریخ سیاسی و فرهنگی و نیز برگزاری میان رودانی ها از ایرانیان بیشتر پنداشته شده است.

اینک ببینیم کدام دیدگاه می تواند از درستی برخوردار باشد, این که جشن بهاره ی مورد گفت و گو, در شمار سرمایه های فرهنگی ایرانیان به شمار می آید یا میان رودانی ها.
---------
ادامه دارد ...

0 نظرات: