می گویم ...

آموخته ام، ... ببینم ندیده ها را، ... بشنوم نشنیده ها را، ... بدانم ندانسته ها را، ... بفهمم دوست داشتن ها و تنفرها را، ... تصمیم بگیرم، ... عمل کنم و ... محکم بایستم. .

تنها دانستم سکوت جایز نیست.
زیـــــــرا آزادی, سپیدی و مهر را می ستایم ... و اینک از آن بی بهره ایم
پس می جنگم و تنها چاره مان این است.


و سخنم با پلیدان روسیاه این است:
گیرم در باورتان به خاک نشسته ام
وساقه های جوانم از ضربه های تبرهاتان زخم دار است
باریشه چه می کنید
گیرم بر سر این بام بنشسته در کمین پرنده ای
پرواز را علامت ممنوع میزنید
با جوجه های نشسته در آشیانه چه می کنید
گیرم که میزنید
گیرم که می کشید
گیرم که می برید
با رویش ناگزیر جوانه چه می کنید

با پشتیبانی Blogger.

پارسی بگوییم ...

آخرین خبرها






۱۳۹۰ بهمن ۵, چهارشنبه

بکار بردن واژه «خزر» برای دریای «مازندران»، ناروا، ناپسند، و ضد ایرانی است....

در آغاز سده هفتم میلادی، دو قوم بزرگ در شمال «قفقاز» می زیستند. یكی از
این دو قوم «بلغار ها»، و قوم دیگر «خزران» بودند كه دشت های سفلای رود
«تِرِكْ» و رود «ولگا» جایگاه شان بود.
به عبارت دیگر، این قوم در
فاصله میان شمال غربی این دریا و دریای سیاه سکونت داشتند. این‌ها، مردمی
بودند از نژاد زرد (به تازی اصفر) که به صحراگردی و تاخت و تاز در ممالک
همجوار اشتغال داشتند، و غالباً به طرف وادی رود «کورا» (کوروش کهن)
می‌آمدند. در جنگ هایی كه به سال های 589 و 630-626 میلادی روی داد، سرنوشت
«خزران» با سر نوشت «خان آشینا» پیوندی سخت نزدیك یافت. از این رو در
نوشته های مورخان رومی و ایرانی، نام های «تُرك» و «خزر» در كنار یكدیگر
آمده است. «خزران» ها در صدد بودند تا «راه ابریشم» را زیر نظر بگیرند و
از این رهگذر در روابط بازرگانی با روم شرقی (بیزانس) سود فراوان به چنگ
آورند. سبب اتحاد «خزران» با «تُرکان» همین بوده است.
بعد ها در
روزگار «خسرو انوشیروان» و نیز به هنگام فرمانروایی «هرمز» چهارم، «خسرو»
دوم، و «كواذ» دوم تا پایان شاهنشاهی ساسانی، «خزران» یا «خزرها» كه از دیر
زمان دشمن ایران بودند، دوش به دوش تُركان عثمانی و رومیان با سپاه ساسانی
پیكار كردند و ستم فراوان بر مردم قفقاز و آنروز ایران روا داشتند. ساختن
استحکامات بزرگی چون شهر «دربند» یا (باب الابواب) در شمال قفقاز در عهد
ساسانیان، که برای جلوگیری از تهاجم و راهزنی های «خزران» صورت گرفت، هنوز
پا برجاست.

واژه مجعول دریای خزر

۱۳۹۰ دی ۲۷, سه‌شنبه



آدم های بزرگ در باره ایده ها سخن می گویند
آدم های متوسط در باره چیزها سخن می گویند
آدم های كوچك پشت سر دیگران سخن می گویند


آدم های بزرگ درد دیگران را دارند
آدم های متوسط درد خودشان را دارند
آدم های كوچك بی دردند