می گویم ...

آموخته ام، ... ببینم ندیده ها را، ... بشنوم نشنیده ها را، ... بدانم ندانسته ها را، ... بفهمم دوست داشتن ها و تنفرها را، ... تصمیم بگیرم، ... عمل کنم و ... محکم بایستم. .

تنها دانستم سکوت جایز نیست.
زیـــــــرا آزادی, سپیدی و مهر را می ستایم ... و اینک از آن بی بهره ایم
پس می جنگم و تنها چاره مان این است.


و سخنم با پلیدان روسیاه این است:
گیرم در باورتان به خاک نشسته ام
وساقه های جوانم از ضربه های تبرهاتان زخم دار است
باریشه چه می کنید
گیرم بر سر این بام بنشسته در کمین پرنده ای
پرواز را علامت ممنوع میزنید
با جوجه های نشسته در آشیانه چه می کنید
گیرم که میزنید
گیرم که می کشید
گیرم که می برید
با رویش ناگزیر جوانه چه می کنید

با پشتیبانی Blogger.

آخرین مطالب

پارسی بگوییم ...

آخرین خبرها






۱۳۹۲ شهریور ۲, شنبه

چه شد که اینگونه خوار و فرومایه گشتیم و در برابر بی حرمتی ها و لجن مال شدن اندیشه و فرهنگمان (که سراسر مهرورزی و همازوری بوده و پهلوانانی چون رستم،بابک خرمدین،آرش،سندباد،ابومسلم،کاوه و…داشتیم ) ،چنین سرافکنده و بی مایه سر در گریبان برده و سکوت اختیار میکنیم؟(همانند جوانانی که در همدان نظاره گر دستگیری آن شیردخترهستند). روزی نیست که اخبار غمبار از کشتار هم میهنمان نشنویم، و در این وادی شاهد مد شدن خبر تجاوز به دختران ایرانشهر در صفحات وب میباشیم.

یارانی دلیل این بی مایگی نزد ایرانیان را جویا بودند و من نیز، تا به نوشته ای از روانشاد کوروش آریامنش برخوردم و ایشان چه زیبا ریشه های این بی صفتی را در فراموش کردن بن و ریشه پارسی و سرمشق قراردادن عده ای تازی شکمباره بیابانگرد که بزرگترین خدمتشان به ایرانیان به کنیزی گرفتن زنانشان و از دم تیغ گزراندن مردانشان بوده،دانسته است.روی سخن با تو دوست اسلام باور است که می دانم همچون گذشته سیل دشنام های رکیک و در خور خود را روانه ام خواهی کرد، سوال اینجاست آیا کسی که خود را شیعه علی و حسین تازی میداند و آنان را تا مقام خدایی بالا میبرد و شجاعت و دلاوریشان را می ستاید چگونه است که چنین بی مایگی را بر می تابد و خم بر ابروان نمی آورد؟ که اگر سرمشقی دروغین را نگذیده بودید چنین بی آبرو نمی بودید و چنین گستاخانه فحاشی نمیکردید.

تازيان و به دنباله آنها سرسپردگانشان که بدبختانه گروهی از آنان شناسنامه ايرانی نيز دارند و در ايران زاده شده اند ولی به هيچ رو نميتوان آنها را ايرانی دانست٬ انچنان تازشهای سهمگينی به فرهنگ و نژاد و گذشته ايرانی کرده اند که شايد عده بسيار کمی باشند که گذشته پرفر و شکوه و فرهنگ پرفروغش را که روزی با گستردگی هرچه بيشتر در پهنه گيتی پرتوافشانی ميکرد٬ بشناسند و از بن و ريشه خود آگاه باشد. زيرا تاکنون چنين پزيرفته اند که:


- آموزندترين و بهترين نوشته قرآن است که اگر همه مردم روی کره زمين گرد هم آيند و دست به دست هم دهند٬ نخواهند توانست يک واژه يا فراز آنزا بنويسند در آن همه چيز يافت ميشود و از آهن و از اتم هم سخن گفته شده است.
- زيباترين و شيواترين و توانا ترين سخنها نهج البلاغه و نهج الفصاحه (بايد دانست که نهج البلاغه از آخوندی به نام رضی است و نهج الفصاحه دزدیده شده از مينو خرد و ديگر نوشته های فرهنگی ايران است که نخستين را از علی و دومی را از محمد میدانند).)
- سرور آزادگان علی است
- دلاورترين مرد روی زمين که در آزادی به پا خواست حسين است.
- والاترين و گهر بارترين گفتار که بايد با خمه زرين نوشته شوند از محمد است.
- نماد سخن سرايي و سخن پردازی بينش وارانه زين العابدين است که هميشه بيمار و در رختخواب بوده است.
- آگاه ترين و دانشمندترين آفريده روی زمين محمد باقر است که شاگردانش برای شنیدن او سر و دست ميشکستند.
- بينش مندترین و فرزانه ترين کسان «جعفر صادق» است.
- بردبارترين و شکيباترين «موسی کاظم» است.
- هميار و همراه و رهايي بخش مردم بينوا و درمانده «موسی الرضا» است.
- دادگر و دادگستر آینده روی زمین «مهدی» است هم اکنون خود را از ديدگان جهانيان پنهان کرده است تا در روز پيش بينی شده٬شمشیر کشان و فرياد کنان برگردد و از پيرو جوان و کودک و از زن و مرد٬ هر چه به دم دستش ميرسد از دم تيغ بران خود بگزراند و بدین گونه سراسر زمين را پر از داد نماید و دادگری را بگستراند و ستم را از ميان بردارد.
- گوهر يکدانه و زن برجسته فرزانگی و خرد «فاطمه » است.
- زن آزاده و نيرومند و شکوه آفرین «زینب» است.
- بهترین زنهای روی زمين که تا به امروز نمونه و مانند انها آفريده نشده و آفريده نخواهد شد « رقيه – ام کلثوم – آمنه – خديجه – سميه – ام البنین( خواهر شمر و زن علی و مادر عباس که به دست شمر کشته شد)سکینه و … میباشد.
- نمونه جوانان برومند و دلاور و جانباز شاهزاده علی اکبر است.
- ماه شب چهارده و سپهسالار سپهسالاران عباس است.
- زيباترین و خوشگلترین چهره روی زمين که از آن قشنگتر و گيراتر آفریده نشده است و هيچگاه هم چشم به جهان نخواهد گشود يوسف است.
- نام محمد را بر روی خوشبوترین و زیباترین گلها نهادند و آنرا گل محمدی نامیدند.
- بهترین آبها ٬ آب زمزم و کوثر است.
- جشنهای ما زادروزهای تازيان است.
- سوگواريهایمان مرگ روز تازيان است.
- تاريخ کشورمان گریز محمد از گوشه ای به گوشه ديگر در بيابان عربستان است.
- سرداران نامی و سپهسالاران بي باک و فرماندهان دلاور حر و عباس و مالک اشتر و ياسر و اباذر غفاری (راهزن بزرگ عربستان) و حمزه میباشند.
- سالنامه و گاهنامه هایمان سراسر زادروز و مرگ روز تازيان است.
- سروری از آن کسی است که سيد باشد و از فرزندان تازیان به شمار آيد و نژادش به محمد و علی و حسن و حسین … برسد.
- خاک عربستان ستايشگاه مان است که بايد روزی هفده بار به سوی بتکده تازيان خم و راست شويم و آنرا بپرستيم و ستايشهای خود را با آه و ناله پيشکش نماييم.
- سرافرازی و والاييمان در اينست که سرمايه کشورمان را به خاک عربستان ببريم و به خورد تازیان بدهيم و همچون ديوانه های زنجيری و شتران هار افسار گسيخته فرياد کنان و هن هن کنان به دور و بر در و دیوار سنگ آجوری خانه کعبه چرخ بزنيم و همچون بت پرستان سنگ سیاه را ببوسيم و بر سر و چهره بماليم و ریگ بيابان پرتاب کنیم تا آنگاه نام حاجی يا حاجیه را بيابيم و سرفراز و بلندپايه شویم.
- بايد پيشانيمان را روزی هفده بار به سوی بتکده تازیان برگردانیم و بر پاره خاکی بماليم که معلوم نيست از کدام خاک آلوده کشور عراق درست میکند و برايمان مي آورند.
سخن ستایش آميز ما باید به زبان تازیان باشد و از بامدادان تا شامگاه بگوييم الله اکبر – والله – بالله – ان شا الله –ماشاالله – استغفرالله- الحمدالله و در برخوردها و روبرو شدنها با هم سلام عليکم به کار ببریم.
- برای دوری از چشم زدن « وان يکاداللذين….. » به خود میبندیم و در خانه هايمان به ديوارها آويزان ميکنيم.
- چون چراغ روشن ميشود صلوات ميفرستیم.
- چون آب خوردیم سلام به حسین شهید روانه ميکنيم.
- خواستيم فال بگیريم از قران ياری بخواهیم.
- خواستیم رهسپار شهری يا کشوری ديگری شويم٬ از زیر قرآن رد شويم سپس برگشته آنرا بدست بگيریم و ببوسیم.
- بهترین پرنده جهان آفرينش مرغ حق است.
- بيمانندترین اسبان دلدل و ذوالجناح ميباشند (مانند رخش و شبديز).
- بهترين شمشيرهای روی زمين ذوالفقار است.
- پاکترين آدمها دوازه اما و چهارده معصوم ميباشند.
- بزرگترین شاهکارهای روی زمين شق القمر و معراج است.
- پرارج ترين روزها روز قدس و روز فجر و روز قدر روز غدیر و …. است.
از اين رو ايرانی نژاد را که آزاده و آزادمنش بود و روزی فرهنگش بر پهنه گيتی همچون گوهری تابناک میدرخشید و خود بر جهان سروری ميکرد٬ آنچنان از فرهنگش جدا کردند و او را بيمایه و بی تبار و بی فرهنگ و تهی نشان دادند و به پستی و خواری کشاندند که در انديشه هم نميگنجد.

0 نظرات: