می گویم ...

آموخته ام، ... ببینم ندیده ها را، ... بشنوم نشنیده ها را، ... بدانم ندانسته ها را، ... بفهمم دوست داشتن ها و تنفرها را، ... تصمیم بگیرم، ... عمل کنم و ... محکم بایستم. .

تنها دانستم سکوت جایز نیست.
زیـــــــرا آزادی, سپیدی و مهر را می ستایم ... و اینک از آن بی بهره ایم
پس می جنگم و تنها چاره مان این است.


و سخنم با پلیدان روسیاه این است:
گیرم در باورتان به خاک نشسته ام
وساقه های جوانم از ضربه های تبرهاتان زخم دار است
باریشه چه می کنید
گیرم بر سر این بام بنشسته در کمین پرنده ای
پرواز را علامت ممنوع میزنید
با جوجه های نشسته در آشیانه چه می کنید
گیرم که میزنید
گیرم که می کشید
گیرم که می برید
با رویش ناگزیر جوانه چه می کنید

با پشتیبانی Blogger.

پارسی بگوییم ...

آخرین خبرها






۱۳۹۰ تیر ۲۵, شنبه


شیر و خورشید، از سمبل های تاریخی ایرانیان اند، که کنکاش در شکل گیری آن،
ما را به دوره های هزاره دوم تا هشتم پیش از میلاد مسیح می رساند. از زمانی
که "میترا"، نخستین پیام آور ایرانی، ستایش از خورشید را، بر آیین و رسم
خویش افزود. خورشید، نمادی ستودنی از آیین کهن ایرانیان شد. شمع (سپندار)
که بر روی سفره ها، میزها، یا مجلس ها و آیین های ایرانی فروغ می دهد، در
حقیقت نشانه یی از خورشید، و احترام ایرانیان، به عنوان سمبلی از آفتاب، و
سپاسگزاری از اهورا مزدا ست؛ که در حقیقت بدون حضور خورشید، هستی بر روی
زمین معنا نداشته و ندارد. از اینرو، چه بخواهیم و چه نخواهیم، باید از
بودن و تاتبیدن خورشید، سپاسگزاری کرد، و به آفریننده اش، درود فرستاد
بنام خداوند جان و خرد
کزو برتر اندیشه بر نگذرد
خداوند کیهان و گردان سپهر
فروزنده ماه و ناهید و مهر
ز یاقوت سرخ است، چرخ کبود
نه از آب و ، گَرد و، نه از باد و، دود
روان اندر او، گوهر دلفروز
کزو روشنایی گرفته به روز













شیر، (سلطان) جنگل، و نماینده قدرت و پیروزی است. نه تنها در میان ایرانیان، بلکه در بیشتر باورهای مردم جهان، شیر سمبل قدرت، شکست ناپذیری و، هوشمندی است، چه نیک و پسندیده، که ایرانیان، این دو سمبل و نماد شکوه و قدرتنمندی را، پیش از دیگران، شناخته، و برای خویش نگه داشته اند.
بسیاری از قلمزنان بی مایه، تلاش دارند تا این نمادها را، که ایرانیان نخستین یابندان و نخستین بهره برندگان آنها بودند را، به ناروا، به هر تیره و تباری بچسبانند، و از اهمیت ایندو بکاهند. اگر سلجوقیان، ترکان عثمانی، هندوان، و یا هر تیره و تبار دیگری، این دو را بعنوان نماد و سمبل میهنی و یا اعتقادی خویش، برگزیده اند، ما را چه باک!؟ ما، بسیار پیشتر، و هنگامی که حتا، اینها وجود خارجی بر کره زمین نداشتند، به ارج و جایگاه ابن نمادها، آگاهی داشتیم. از اینرو، به یاوه های بی ارزش پاره یی از این بیخردان باصطلاح روشنفکر نباید گوشید.
برای نمونه برادران "رایت" نخستین کسانی بودند، که اندیشه پرواز و ساخت هواپیما را دنبال کردند، و امرو، هواپیماهای مافوق صوت، فضا پیماهای کیهانی بسیاری ساخته شده است، اما، هیچ یک از اینها، از ارزش و جایگاه برادران رایت، بعنوان نخستین کسانی که در اندیشه پرواز انسان بودند، نمی کاهد.
ایرانیان، نخستین مردمانی در تاریخ بودند، که به راز و اهمیت خورشید پی برده بودند، آن را گرامی داشته و می پرستیدند، و آن را از راه سنت ها و آیین های ملی به آیندگان خویش، سپردند. و اگر، چند هزار سال پس از آن، یک عرب بیانگردی، تازه به مخیله اش چنین چیزی خطور کرده، و آنرا در سوره یی و آیه یی از کتابش آورده، آن از کم فرهنگی و بی فرهنگی آن مردمان است، و گرنه از اهمیت و جایگاه خورشید در نزد ایرانیان ، و این که آنان نخستین کاشفان و ارج گذاران این پدیده بودند، نمی کاهد.
شمشیر، در تاریخ بسیاری از کشورها، چه برای آدمکشی و غارت و تجاوز، و چه برای دفاع از مرز و سیانت ملی، بکار گرفته شده است. تا پیش از ساسانیان، اگرچه نیروهای جنگنده و سپاهیان ما، بسیار بیشتر و مهیاتر از مانده کشورها و سرزمین های وقت بود، اما، تا مادامی که به ما تاحت و تاز نشد، ما هیچگاه، برای آرمان کشورگشایی، به جایی لشکر نکشیدیم، به ملتی نتاختیم و همه تاریخ نویسان جهان، بر این نکته مشترک، گواه اند. جنگهای پس از اسلام، و تازش تازیان به میهن مان، که زمینه ساز حکومت های بعدی از میانشان سلجویان، غزنویان، سامانیان، خوارزمشاهیان، عباسیان، صفویان و غیره شد، ربطی به فرهنگ ایران ندارد، و همه این شمشیر زنی ها، بنام و برای اسلام بود، نه برای ایران و فرهنگ ایرانی. نمونه های بابک و یعقوب رویگر زاده نیز، جز برای بازگرداندن همان سیانت و سعادت ملی، نبوده است. از اینرو، این شمشیر از زمان تازش تازیان، بدست شیر داده شد، تا برای کشتن و سر بریدن بکار رود.

درفش کاویانی، و یا پرچم شیر و خورشید



درفش کاویانی:
درفش کاویانی، یکی از پُر ارزش ترین درفش های جهان است، که از آغاز آفرینش انسان ایرانی با او بوده، و شاید به جرات بتوان گفت، که تنها پرچمی است که بدست و خواست مردم، ساخته شده، و هیچ دولتی در شکل گیری و تهیه آن دخالتی نداشته است.
کاوه، که خود یک کارگر آهنگری است (نمادی از طبقه زحمتکش ایرانی) ، آژی دهاک (ضحاک) ، که همان نماد ایران ستیزی، تازی پرستی و آدمکشی است، یازده تن از فرزندان او را، یکی پس از دیگری سَر می برد، و کاوه طاقت اش تاب می شود، و سراسیمه به درگاه خلیفه ضحاک می رود، و با پیشبند چرمی اش که بر نیزه داشت، با یاری ایرانیان بجان آمده و ستمدیده، ضحاک را بزیر می کشد، و داستانش را همه می دانند. از اینرو، برتری های این درفش را می توان از اینگونه برشمرد:
یک: درفش کاویانی، از دل توده های مردم بیرون آمده، و نماد پیکار ایرانیان برای رهایی از ستم ستمروانان بوده است.
دو: این یک پرچم مردمی است، که از سوی مردم و برای مردم، آماده شده و بمیدان آورده شده است. هیچ دولتی و یا پادشاه و خلیفه یی، در ساختن و برافراشتن ان، بجز مردم بستوه آمده ایران، نقشی نداشتند.
سوم: پرچمهای امروز کشورهای جهان، بسته به تنوع آب و هوا، میوه و یا خشکبار، و یا آلت قتاله یی که بدان دسترسی دارند، در طول زمان، زینت بندی و رنگ آمیزی شد، که بتواند شناساننده فرهنگ و تاریخ و تمدن و ویژگی های آن مردم باشد، اما، درفش کاویانی، از روز نخست، معنا و محتوایش یکی بود.
چهارم: درفش کاویانی، سمبل چیرگی ایرانیان در پیکار با تازیان و انیرانیان است، و از اینرو، با همه پرچم ها و رنگهایی که طی هزاران سال، نمودار شد، یک تفاوت بسیار اساسی و ریشه یی دارد.
پنجم: این پرچم، زنده کننده ابر تنی، والا منشی، سرفرازی، و نماد ایستادگی (قیام) ایرانیان، در برابر تازیان است، و همیشه باید برافراشته بماند.
ششم: درفش کاویانی، کهن ترین درفش شناخته شده در جهان است، و این خود نمایانگر فرهنگ و شهریگری (مدنیت) ملتی است، که هزارها سال پیش، این را دریافته بود، اگر چه بسیاری از جوجه شهروندان امروزی، به اهمیت پرچم و درفش آگاهی یافته اند.
چو کاوه، برون شد ز درگاه شاه
برو انجمن گشت بازارگاه
همی برخروشید و فریاد خواند
جهان را، سوی داد خواند
از آن چرم، کآهنگران پشت پای
بپوشند هنگام زخم درای
همان کاوه، آن، بر سر نیزه کرد
همانگه، زبازار برخاست گَرد
امروز، شوربختانه ایرانیانِ بسیاری، حتا نام شاهنامه و فردوسی را نشنیده و یا اگر شنیده اند، با اکراه از او یاد می کنند، چه رسد به شناخت درفش کاویانی
این آرزوی هر ایرانی نژاده و سرفراز است، که روزی، دیدار گر (شاهد) برافراشتن این درفش نه تنها در ایرانزمین، بلکه بعنوان سمبلی ارزشمند از تاریخ و نیاکمانمان، در سراسر جهان، باشد.
از اینرو، در زمان کنونی، که نه آگاهی ایرانیان بدان پایه گسترده شده که بن مایه این درفش سرفراز را بدانند، و نه زمینه برافرازی آن در درون مرز، مهیاست، بایستی در کنار شکوهمند داشتن درفش کاویانی، پرچم شیر و خورشید را بزرگ داشت، که تنها و یگانه نماد (مظهر) ایران پرستی، و همبستگی ملی و میهنی ما، در میان ایرانیان است.

رنگ سبز در پرچم شیر و خورشید، نشان از سرسبزی، بالندگی، شکوفایی، باروری، و دلبستگی ایرانیان به پاسداری از زمین و محیط زیست، است

رنگ سپید در پرچم کنونی، نشان از آرامش، همزیستی، دوستی، یکرنگی، و آشتی همبودگاهی (اجتماعی) است

رنگ سرخ یا قرمز در پرچم کنونی ما، نشان از پایمردی، خونبهای آزادی، پیکار برای براندازی ستم و نابراری، و بهایی است که برای بدست آوردن دو نماد و رنگهای بالایی، بر پهندشت ایرانزمین، با خونهای پاک، و آرمانهای ایرانخواهانه ایرانیانِ از جان گذشته، از آریو برزن تا یزدگرد، و از رستم هرمزد تا بابک خرمدین و دیگر غهرمانان، آبیاری شد

   


0 نظرات: