می گویم ...
تنها دانستم سکوت جایز نیست.
زیـــــــرا آزادی, سپیدی و مهر را می ستایم ... و اینک از آن بی بهره ایم
پس می جنگم و تنها چاره مان این است.
و سخنم با پلیدان روسیاه این است:
گیرم در باورتان به خاک نشسته ام
وساقه های جوانم از ضربه های تبرهاتان زخم دار است
باریشه چه می کنید
گیرم بر سر این بام بنشسته در کمین پرنده ای
پرواز را علامت ممنوع میزنید
با جوجه های نشسته در آشیانه چه می کنید
گیرم که میزنید
گیرم که می کشید
گیرم که می برید
با رویش ناگزیر جوانه چه می کنید
با پشتیبانی Blogger.
آخرین مطالب
-
▼
2011
(61)
-
▼
ژوئیهٔ
(16)
- بابک سردار ایرانی غرور آفرین
- قصه هائی برای از بین بردن غصه ها
- نام های (راستین) واقعی شخصیت های جهانی
- درفش کاویانی، و یا پرچم شیر و خورشید: کدام یک از ا...
- سکاها
- هگمتانه (همدان)، پایتخت مادها، از دوده های پادشاهی...
- گشت و گزاری در ژرفای فرهنگ، و آیین های ایرانی
- عشق= اِشگ= اِشغ (= مِهر)؛ زیباترین واژه در ادب و ف...
- کیهان شناسی در شاهنامه، جاودان دفترِ آفریدگار شاهن...
- آرامگاه خواهر کوروش بزرگ
- مختصری از زندگینامه نادر شاه افشار
- مقایسه جالب و حقیقی ، بسیار خواندنی و فکرکردنی
- سواد ایرانیان در زمان کوروش
- یک دوست
- سپاه جاوید
- زیباترین معجزه خداوندی !!
-
▼
ژوئیهٔ
(16)
پارسی بگوییم ...
آخرین خبرها
۱۳۹۰ تیر ۱۶, پنجشنبه
هرودوت در کتاب خود نوشته که به چشم خود دیده که سربازان ایرانی سواد خواندن و نوشتن دارند
در
حالی که در همان موقع بیشتر افسران یونانی سواد خواندن و نوشتن نداشتند و
حتی “لئونیداس” پادشاه کشور اسپارت که جنگ او با ۳۰۰ سرباز در تنگه ی
“ترموپیل” در مقابل خشایار شاه فقط مقدمات خواندن و نوشتن را می دانسته و
نمی توانست با تسلط بخواند و بنویسد و در بین ۳۰۰ سربازش حتی یک نفر هم
سواد نداشته است.
گرچه در ایران در دوره ی هخامنشیان مردم
از لحاظ صنفی به چند طبقه تقسیم می شدند ولی نه مزایای طبقاتی(از لحاظ
مالی) و نه تبعیض در آموزش و پرورش و ایرانیان عقیده داشتند همانطور که
باید برای ادامه ی زندگانی کار کنند برای خواندن متون مذهبی هم باید خواندن
و نوشتن را فرا بگیرندو یکی از دلایل با سوادی ایرانیان حتی در پایان دوره
ی هخامنشیان اینست که در تمام خانه های ایران کتاب و به خصوص کتابهای
مذهبی وجود داشته و اگر سواد نداشتند در خانه ی آنها کتاب یافت نمیشد(در
حالیکه همه ی خانه ها کتاب داشتند) در واقع سواد داشتن با واجب دانستن آن
توسط دین جزو فطرت ایرانیان شد که بعد از حمله ی عربها نیز از بین نرفت.
بعد
از حمله ی عربها بعضی از مورخان سطحی گفتند که اعراب سواد و کتاب خوانی و
کتاب نویسی را به ایرانیان آموختند در صورتی که کلمه ی کتاب که وارد زبان
عربی شد کلمه ای ایرانی است و از ریشه ی “کتو”می باشد.
عربها کتاب نمی خواندند و کتاب نمی نوشتند و بعضی عربها حتی در طول عمر خود یک کتاب هم ندیده بودند.
“ارنست
رنان”نویسنده و لغت شناس و فیلسوف فرانسوی می گوید فرهنگ و ادب عرب از
ایرانیان جان گرفت واگر آنچه را که به وسیله ی فرهنگ و ادب ایران وارد
زندگی اعراب گردید ازآنها منتزع کنیم تنها عرب می ماند و شتر او…
“پروفسورکامرون”:اگر
در ایران مبادرت به حفاری کنیم بعید نیست آثار و اسنادی به دست بیاید که
باعث حیرت جهانیان شود و به خصوص ثابت گردد ایرانیان اولین معلم خط و الفبا
در جهان بوده اند.
اشتراک در:
نظرات پیام
(Atom)
0 نظرات:
ارسال یک نظر