می گویم ...
تنها دانستم سکوت جایز نیست.
زیـــــــرا آزادی, سپیدی و مهر را می ستایم ... و اینک از آن بی بهره ایم
پس می جنگم و تنها چاره مان این است.
و سخنم با پلیدان روسیاه این است:
گیرم در باورتان به خاک نشسته ام
وساقه های جوانم از ضربه های تبرهاتان زخم دار است
باریشه چه می کنید
گیرم بر سر این بام بنشسته در کمین پرنده ای
پرواز را علامت ممنوع میزنید
با جوجه های نشسته در آشیانه چه می کنید
گیرم که میزنید
گیرم که می کشید
گیرم که می برید
با رویش ناگزیر جوانه چه می کنید
با پشتیبانی Blogger.
آخرین مطالب
-
▼
2011
(61)
-
▼
مهٔ
(16)
- زبان پارسی باستان و پیشینه ی آن
- دانشمندان و شخصیتهای برجسته علمی ایران -2
- دانشمندان و شخصیتهای برجسته علمی ایران -1
- شناسایی ۳۲ 'امام زاده جدید' در مازندران
- چرا دانش آموختگان ایرانی بیکارند
- آیا نیاز به حذف صفر پول هست
- داستان ما دهه شصتی ها
- کوئست و من (قسمت سوم)
- نامه بنیاد میراث پاسارگاد به یونسکو درباره تخریب ت...
- رها کردن بیمار دیابتی در کنار خیابان های ارومیه
- نمایشگاه کتاب تهران ؛ ادبیات گزینشی و ناشران غایب
- نسخ خطی ندوشن خوراک موریانه
- آقایان! اعلام این پهنای باند افتخار ندارد
- کشف شهر گمشده «مایاها» در گوآتمالا
- دزدی امارات از خاک و سنگ ایران!
- ما احمدی نژادی های توّاب،قربانی صداقت و زودباوریما...
-
▼
مهٔ
(16)
پارسی بگوییم ...
آخرین خبرها
۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۶, جمعه
کرار افتضاح تهران، اینبار در ارومیه، دست استکبار و صهیونیسم هم در کار نیست؛ کسی پاسخگو هست؟
به
گزارش آینانیوز، خانعلی حسینی یک نمونه دم دستی از بیماری است که گوشه ای
از ارومیه رها شده و بدون اینکه دست استکبار جهانی و صهیونیسم بین الملل در
کار باشد دارد، زیر سایه بی توجهی و بی اعتنایی مسئولین انتظار مرگ را می
کشد.
حسین غفاری، معاون مدیرکل اجتماعی استانداری آذربایجان غربی می گوید:
تقریبا همه ارگانهایی که احساس می کردم وظیفه دارند تا این بیمار دیابتی را
نجات دهند را در جریان گذاشته و درخواست کمک کردم اما همگی از زیر بار
مسئولیت شانه خالی کردند. شهرداری،بهزیستی،نیروی انتظامی،...
وی وقتی از کمک این ارگانها برای نجات این پیرمرد عاجز مانده دست به دامن رسانه ها شده است.
بعد
از دو هفته از افتضاحی که در رهاسازی بیماران بیمارستان امام خمینی(ره)
تهران بوجود آمد و طی آن همه تنبیه شدند الا مسئولینی که باید پاسخ می
دادند این بار یک انسان بی کس و فقیر دیگر در گوشه ای از مرکز استان
آذربایجان غربی با یک پای قطع شده و یک پای در انتظار قطع شدگی به امان خدا
رها شده است.
وقتی
عصر چهارشنبه چهاردهم اردیبهشت با فراخوانی یک شهروند راهی اقامتگاه این
پیرمرد شدم تازه فهمیدم که نزدیک یک ماه است که او را به این حال رها کرده
اند و هیچ کس پاسخگو نیست.
خانعلی
حسینی اهل روستای ترکمان از محال باراندوزچای ارومیه است که به دلیل
بیماری دیابت شدید یک پایش را قطع کرده اند و پای دیگرش در انتظار قطع شدگی
است. وی بدون کس و کار و سرپناه تنها با کمک کیوسکداران و دست فروشان
میدان آذربایجان ارومیه روزگار می گذراند.
هادی،یکی
از کسبه این میدان هر روز برایش نان،غذا،چای و سیگار می آورد و پشت کانکس
سرویس بهداشتی جایی درست کرده و رویش را پوشانده تا از باد و باران در امان
باشد.
خانعلی از صبح تا شب هیچ تحرکی ندارد اما هنوز زنده است و قوت روزانه اش را نان خالی و چای تشکیل می دهد.
می
گوید یکبار یکی از ارگانهای حمایتی یکی از شهرستانهای استان او را برده و
بعد از چند روز در حالیکه نگهبان ورودی آنجا 150 هزار تومان موجودی اش را
گرفته رهایش کرده اند.
یکی از کسبه می گوید قبل ترها وقتی سالم بود
در یک کارگاه تولیدی نگهبانی می کرد. یک مدتی هم گوسفندچرانی کرده است اما
از وقتی بیمارشده و از کار افتاده است به امان خدا رهایش کرده اند.
این
گزارش و تصاویر تکان دهنده دل هر انسان باشرفی را به درد می آورد و اگر
قرار بر پذیرفتن مسئولیت نگهداری و نجات این پیرمرد است خیلی ها باید امروز
پاسخگو باشند.
آینانیوز آماده است گردشکار و نتیجه اقدامات
دستگاههای مسئول را اطلاع رسانی کند؛ باشد تا این بی مهری دامنه دار نشده و
به لکه ننگی بر پیشانی همه مردم و مسئولین استان بدل نشود.
تصاویر و گزارش: حامد عطائی
عصر ایران
اشتراک در:
نظرات پیام
(Atom)
0 نظرات:
ارسال یک نظر