می گویم ...

آموخته ام، ... ببینم ندیده ها را، ... بشنوم نشنیده ها را، ... بدانم ندانسته ها را، ... بفهمم دوست داشتن ها و تنفرها را، ... تصمیم بگیرم، ... عمل کنم و ... محکم بایستم. .

تنها دانستم سکوت جایز نیست.
زیـــــــرا آزادی, سپیدی و مهر را می ستایم ... و اینک از آن بی بهره ایم
پس می جنگم و تنها چاره مان این است.


و سخنم با پلیدان روسیاه این است:
گیرم در باورتان به خاک نشسته ام
وساقه های جوانم از ضربه های تبرهاتان زخم دار است
باریشه چه می کنید
گیرم بر سر این بام بنشسته در کمین پرنده ای
پرواز را علامت ممنوع میزنید
با جوجه های نشسته در آشیانه چه می کنید
گیرم که میزنید
گیرم که می کشید
گیرم که می برید
با رویش ناگزیر جوانه چه می کنید

با پشتیبانی Blogger.

آخرین مطالب

پارسی بگوییم ...

آخرین خبرها






۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۹, دوشنبه


مدتی است كه موضوع تغییر ارزش پول ملی از طریق برداشتن چهار صفر توسط مسوولان مطرح شده است و آن گونه كه برخی گزارشها گفته اند قرار است امسال این نقشه را عملی سازند. اهمیت این جراحی بزرگ آنقدر است كه به جای تعجیل در كار باید فرصت بررسی همه جانبه و عمیق موضوع را به جامعه داد و
تنها زمانی به این كار پرداخت كه اولا در تشخیص خود تقریباً به یقین رسیده
باشند و ثانیاً شرایط موجود را برای انجام كار مناسب بدانند یا بسته های
درمانی مناسب كرده باشند و ثالثاً بعد از این جراحی و برای دوره نقاهت را
مهیا كرده باشند. در بسیاری اوقات در توجیه انجام این كار مثلا كشورهای دیگر را كه در این كار موفقیت نسبی
داشته اند، میآورند كه در همین جا باید گفت چنین مقایسه ای نادرست است زیرا
مثل این است كه در مسابقه اسب سواری بخواهیم شركت كنیم و آن وقت نگاه كنیم
به اسبهای برنده و ما برای اینكه برنده شویم زین خود را مانند زین اسب
برنده بكنیم و توقع داشته باشیم كه با زین مشابه اسب برنده ما هم برنده
شویم. در این خصوص و در این مجال مختصر نكات زیر را تقدیم می كنم:








1- پول مهمترین ابزار اقتصادی است كه آن را برای جامعه به مهمات تشبیه
كرده اند لذا همواره توصیه شده است از دستكاری و بازی كردن با آن باید
پرهیز شود و فقط در مواقع لزوم باید از آن استفاده كرد. پول سه كاركرد مهم
دارد؛ اول اینكه معیار ارزشهاست و ما ارزش هر كالا یا خدمتی را با آن می
سنجیم و اندازه گیری می كنیم.


دوم اینكه وسیله مبادله است كه با آن كالاها و خدمات را مبادله میكنیم و
كار خود را با پول و پول خود را با كالا و خدمت مورد نیاز مبادله می كنیم.


و سوم اینكه وسیله ذخیره ارزش است یعنی پس انداز و ثروت خود را با آن
نگهداری می كنیم. این به آن معنی است كه اگر در آن تغییری به وجود بیاوریم
هر سه این سه كاركرد دچار نوسان میشود و نقطه تعادل خود را از دست میدهد و
كسی نمی تواند ضمانت دهد كه جامعه می تواند دوباره نقطه تعادل جدیدی را
بدون هزینه یا با هزینه كم به دست آورد.





به هم ریختن ارزش كار، كالا، خدمات، دارایی ها و پساندازهای خرد و كلان مردم حادثه عظیمی است كه به نظ نویسنده از طرح بزرگ هدفمند كردن یارانه ها حیاتی تر است. بنابراین گرچه تمایل دست اندركاران برای انجام كار در رابطه با پول و درمان بیماریهای آن قابل درك است ولی در تشخیص اینكه بیماری پولی فعلی كشور نیاز به چنین عمل جراحی بزرگی دارد باید تامل فراوان كرد زیرا به درستی مانند جراحی
قلب باز و تعویض قلب خواهد بود كه نه فقط مرحله تشخیص نیاز، بلكه دو مرحله
دیگر انجام جراحی و مرحله درمانهای پس از آن اهمیت زیادی دارد.




2- تغییر مبنای پول و حذف صفرها برای درمان مشكلی به نام "تورم
مهارنشده، تورم سواره یا تورم لجام گسیخته" تجویز می شود. در واقع كشوری كه
دچار این نوع تورم است بعد از اینكه انواع درمانها را كه مهمترین آن ایجاد
نظم و انضباط در هزینه ها و امور مالی دولت است چندین و چند بار آزمایش بكند و
موفق نشود آن وقت به فكر انجام این كار میافتد. اما سوال این است كه این
بیماری حاد چیست و علائم آن كدام است و آیا كشور ما كه دچار مشكلات فراوان
پولی است از این بیماری به این شدت رنج میبرد یا خیر؟ به طور مختصر هایپر
اینفلیشن یا تورم حاد مهارنشده وضعیتی است كه در آن تورم سه رقمی باشد یا
دورقمی كه اغلب بالای 50 درصد باشد و این وضع برای سالها ادامه داشته باشد،
همان طور كه در تركیه در طول دهه 1990 وجود داشت. تورم سالانه تركیه در آن
سالها اغلب بالای 120، 110 درصد بود یا حتی به 150 درصد و بالاتر هم
میرسید و هر وقت آن را مهار می كردند به 80، 70 درصد میرسید. تورم حاد
مهارنشده طبق نظر "كاگان" زمانی است كه تورم 50 درصد در ماه وجود داشته
باشد. ریشه این مشكل افزایش بیرویه نقدینگی است كه تناسبی با افزایش تولید
ملی نداشته باشد یعنی نقدینگی برای تامین هزینه های دولت به وجود میآید ولی در برابر آن به نسبت تولید و رشد ملی افزایش پیدا نمی كند.





3- مهمترین علائم تورم حاد و مهار نشده را می توان در چند مورد خلاصه
كرد: اول اینكه مردم به طور گسترده برای پس اندازهای خود و ذخیره داراییها
پول خارجی نگهداری كنند، دوم اینكه ارزش اشیا و كالاها به پول خارجی در ذه مردم نقش بسته باشد و سوم اینكه پدیدهای به نام شاخصبندی قیمتها یا
ایندكسیشن یا تغییر قیمت خرید و فروش بر اساس شاخص اعلام شده رسمی به طور
روزانه، هفتگی یا ماهانه در بسیاری از موارد رایج شده باشد. یعنی دستمزد
كارگران روزانه یا هفتگی با شاخص اعلام شده افزایش می یابد، قیمت كالاها به طور
روزانه یا هفتگی تغییر پیدا میكند، قبوض آب و برق و گاز و تلفن  بر همین
اساس رسماً بالا میروند. این روند آنقدر پیش میرود و در دایره معیوب میافتد
كه روزانه نیاز به تعدیل قیمت ها پیدا میشود. حتماً خیلی ها یادشان می آید
كه وقتی در دهه گذشته به تركیه سفر میكردند نرخ ارز در روز ورود با نرخ
ارز در روز خروج تفاوت زیادی كرده بود. مردم عادی تركیه كه پول خود را اغلب
به دلار نگهداری میكردند هر وقت كه نیاز به لیره ترك داشتند به صرافیها
مراجعه میكردند و لذا جلوی صرافیها همیشه شلوغ بود.




4 - اگر بررسی عمیقتری در شرایط كشورهایی كه دست به چنین جراحی ای زدند
بكنیم، متوجه تفاوتهای زیادی بین شرایط خودمان با شرایط آن كشورها میشویم.
كشورهای متعددی دچار این بیماری شدهاند. بدترین آنها مجارستان، زیمبابوه، یوگسلاوی، آلمان، یونان و تایوان بودهاند. در مجارستان تورم روزانه 207 درصد بود و هر 15 ساعت قیمتها دو برابر میشد. در زیمبابوه این ارقام برابر با 98 درصد
تورم روزانه بود كه هر 24/7 ساعت قیمتها دو برابر میشد. در یوگسلاوی به
ترتیب 64/6 درصد و هر 1/4 روز، در آلمان 20 درصد و هر 3/7 روز، در یونان 17
درصد و هر 4/3 روز و در تایوان 11 درصد و هر 6/7 روز قیمتها دو برابر
میشدند.


5 - كشورهایی مانند آنگولا هم وقتی در سال 1990  دست به تغییر مبنای پول
زدند موفق نشدند و لذا دوباره در سال 1995 مجبور شدند یك بار دیگر این كار
را بكنند ولی باز هم ناموفق بودند و باالخره برای بار سوم در سال 1999 این
كار را كردند. بنابراین تضمینی برای  مجددا موفقیت وجود ندارد. نمیتوان
گفت این كار حتماً با موفقیت توام است.


6 - نتیجه اینكه نویسنده با بسیاری از كسانی كه معتقدند پول ملی دچار
بیماری است و نیاز به درمان های مهمی دارد همعقیده هستم ولی با این جراحی
بزرگ نظر موافق ندارم زیرا اولا گرچه ریشه مشكلات موجود پولی كشور را در
افزایش نقدینگی ناشی از بی انضباطی مالی میدانم ولی علائم موجود را كافی
برای تشخیص حالت تورم حاد مهارنشده نمیدانم و لذا این درمان را مضر میدانم.
ثانیاً به فرض آنكه تشخیص آقایان را درست بدانیم این درمان فقط در یك بسته
ای  از درمانهای مختلف می تواند موفق باشد یعنی مگر می شود با تغییر مبنای
پول انضباط مالی ایجاد كرد؟ مگر با حذف صفرهای پول می توان سرمایه گذاری
را بالا برد و ورود سرمایه ها به كشور را افزایش داد و تولید ملی كشور را
بالا برد؟ و ثالثاً اینكه آیا واقعاً شرایط كلی موجود اقتصادی، اجتماعی و
سیاسی یعنی زمانی كه كشور در حال یك جراحی بزرگ دیگری مانند هدفمند كردن
یارانه هاست شرایط خوبی برای جراحی بزرگ تعویض پول است؟ مگر میشود یك بیمار
را همزمان تحت عمل جراحی مغز و اعصاب و جراحی تعویض قلب قرار داد آن هم
بدون اینكه شرایط لازم در بیمارستان مهیا شده باشد.



مخصوصاً اینكه از بسیاری از طرفداران این جراحی بزرگ شنیدهام كه اشكالات
موجود در محاسبات و حسابداری ارقام بزرگ را بهانه میكنند یا نیاز به چاپ
پولهای با ارقام درشت وجود دارد و امثلا آن كه هیچ یك برای انجام چنین كار
عظیمی دلیل كافی نیست. شاید در این مرحله برای حل این مشكلات تبدیل ریال به
تومان كافی باشد  یك حركت آرام طبیعی جلوه كند بدون اینكه ارزشها را به هم ریزد.



بنابراین باید دانشگاهها و مراكز علمی، موسسات تحقیقاتی غیردولتی و
كارشناسان به برگزاری چند سمینار و كنفرانس و كارگاه علمی همت گمارند و در
مورد نوع بیماری كه این درمان برای آن تجویز شده، علائم آن، موارد مشابه در
جهان، چگونگی درمان، شرایط آن و چگونگی انجام آن را مورد بحث قرار دهند و
تنها پس از بحثی مستوفی دست به تصمیمگیری بزنند.


*رئیس كل اسبق بانك مركزی


منبع: روزگار




   


0 نظرات: