می گویم ...

آموخته ام، ... ببینم ندیده ها را، ... بشنوم نشنیده ها را، ... بدانم ندانسته ها را، ... بفهمم دوست داشتن ها و تنفرها را، ... تصمیم بگیرم، ... عمل کنم و ... محکم بایستم. .

تنها دانستم سکوت جایز نیست.
زیـــــــرا آزادی, سپیدی و مهر را می ستایم ... و اینک از آن بی بهره ایم
پس می جنگم و تنها چاره مان این است.


و سخنم با پلیدان روسیاه این است:
گیرم در باورتان به خاک نشسته ام
وساقه های جوانم از ضربه های تبرهاتان زخم دار است
باریشه چه می کنید
گیرم بر سر این بام بنشسته در کمین پرنده ای
پرواز را علامت ممنوع میزنید
با جوجه های نشسته در آشیانه چه می کنید
گیرم که میزنید
گیرم که می کشید
گیرم که می برید
با رویش ناگزیر جوانه چه می کنید

با پشتیبانی Blogger.

پارسی بگوییم ...

آخرین خبرها






۱۳۹۰ اردیبهشت ۴, یکشنبه








تمدن ایران از این حیث كه در دورانهای مختلف با وجود یورشها گوناگون و تغییرات سیاسی به حیات خود ادامه داده است در تاریخ جهان نظیر ندارد . دكتر هانری ماسه (عضو فرهنگستان فرانسه - مدیر موزه سرنوشی )
فر شاهنشاهی كورش بزرگ را می ستاییم

كورش بزرگ, الگو و پدر صلح و حقوق بشر جهان

كورش بزرگ
الگو و پدر صلح و حقوق بشر جهان
به راستی تا كنون به این موضوع اندیشه اید كه چرا شخصیتی مانند كورش كه جهان دربرابر بزرگی او شگفت زده است و مشهورترین مورخین - باستان شناسان و خاورشناسان دنیا از او به نام ابر مرد تاریخ جهان یاد كرده اند چرا تا كنون اسمی از او در ایران برده نشده است ؟ یا هیچ حركتی كه شایسته او باشد در جهان نشده است ؟ آیا ادامه راه این شخصیت بزرگ جهانی نمی تنواند راه نجات ما باشد ؟ آیا عربیزه شدن ایران ما به همین دلیل نبوده است كه نامی از كورش آورده نشود ؟ آیا برای ایران كه كورش را دارد و خود مهد حقوق بشر جهان بوده است - پسندیده است كه امروز دنیا ما را به نام مهد تروریست و خشونت و ناقض حقوق بشر خطاب كند ؟ كورش پدر ملتها - بزرگ قهرمان آن روزگار - سرور آسیا - كسیكه كه دشمن او را به نیكی ستایش كرد و او را نمونه یك شهریار والا میدانست امروز كجاست ؟ فره وشی او را می ستاییم و به همین جهت بر آن شدم گوشه ای از شخصیت این ابر مرد جهانی را از چند كتاب جدا كنم و برای هم میهنانم بیاورم تا بدانند او در حد یك پیامبر برای ایران خدمت كرد و ایران یعنی كورش و كورش یعنی ایران . راه او راه جوانان آینده ایران است و هیچ شخصیت غربی و عربی نمی تواند برای ما ایرانیان بالاتر از او باشد :































پرفسور ایلیف مدیر موزه لیورپول انگلستان :
در جهان امروز بارزترین شخصیت جهان باستان كورش شناخته شده است . زیرا نبوغ و عظمت او در بنیانگذاری امپراتوری چندین دهه ای ایران مایه شگفتی است . آزادی به یهودیان و ملتهای منطقه و كشورهای مسخر شده كه در گذشته نه تنها وجود نداشت بلكه كاری عجیب به نظر می رسیده است از شگفتی های اوست .

دكتر هانری بر دانشمند فرانسوی - تمدن ایران باستان :
این پادشاه بزرگ یعنی كورش هخامنشی برعكس سلاطین قسی القب و ظالم بابل و آسور بسیار عادل و رحیم و مهربان بود زیرا اخلاق روح ایرانی اساسش تعلیمات زردشت بوده. به همین سبب بود كه شاهنشاهان هخامنشی خود را مظهر صفات (خشترا) می شمردند و همه قوا و اقتدار خود را از خدواند دانسته و آنرا برای خیر بشر و آسایش و سعادت جامعه انسان صرف می كردند .

آلبر شاندور - كورش بزرگ :
شاهنشاهی ایران كه پایه گذار او كورش بزرگ است به هیچ وجه بر اساس خشنونت پی ریزی نشد . بلكه عكس آن صادق است زیرا با رعایت حقوق مردمان پایه گذاری شد . پارسیها با مساعدت یكدیگر و به یاری پادشاهان مقتدر خود عظمت و شكوهی را در تاریخ به جای گذاشته اند كه نشانه نبوغ و نژاد پاك آنان است . نژادی كه حماسه آنان را همچون آفتابی در تاریكی نشان میدهد . آنان درخششی در جهان از خود به جای گذاشته اند كه برای آیندگان نیز خواهد ماند .

ژنرال سرپرسی سایكس :
خوش زبانی او از پاسخی كه در داستان رقص ماهیان به یونانیان داده است آشكار است. مطالب كتاب مقدس (تورات) و نوشته های یونانی و سنتهای ایرانی همه همداستانند كه كورش باستانی سزاوار لقب بزرگ بوده است. مردم او را دوست میخواندند. ما نیز میتوانیم بدان ببالیم كه نخستین مرد بزرگ آریائی {اینجا اندیشه اش هندواروپایی « پدر » میداشتند و است زیرا تنها شاخه ی هندوایرانی گروه هندواروپایی است كه آریائی خوانده می شود} كه سرگذشت اش بر تاریخ روشن است، صفاتی چنان عالی و درخشان داشته است .

ژنرال سرپرسی سایكس بعد از دیدار از آرامگاه شاهنشاه كورش بزرگ :
من خود سه بار این آرامگاه را دیدار كرده ام ، و توانسته ام اندك تعمیری نیز در آنجا بكنم، و در هر سه بار این نكته را یادآورده شده ام كه زیارت آمارگاه اصلی كورش، پادشاه بزرگ و شاهنشاه جهان، امتیاز كوچكی نیست و من بسی خوشبخت بوده ام كه بچنین افتخاری دست یافته ام. براستی من در گمانم كه آیا برای ما مردم آریائی (هندواروپایی) هیچ بنای دیگری هست كه از آرامگاه بنیاد گذار دولت پارس و ایران ارجمندتر و مهمتر باشد .

سرپرسی سایكس - تا ایران باستان :
در شاهنشاهی كورش زیبایی - مردانگی - شجاعت - قهرمانیت - عدالت به عیان دیده شده است . وی هیچگاه عیاشی نكرد . كاری كه اكثر بزرگان گرفتار آن بوده و هستند . آزادی هایی كه داشت به هیچ وجه به شخصیت او صدمه نزد و افكاری داشت كه به راستی متعلق به تاریخ نبوده است كورش یكی از شخصیتهای بزرگ تاریخ جهان است . او ابتدا پادشاه سرزمین كوچكی بود . ولی پس از مدتی با اراده مصمم و قلبی آكنده از وطن پرستی امپراتوری را در تاریخ بنا نهاد كه در كل جهان بی سابقه بود . این بدین دلیل بود كه تاكنون هیچ كشوری نتوانسته بود اینچنین با صلح و احترام به عقاید دیگران كل خاورمیانه را تصاحب كند . او هیچ گاه خوشگذران و تن آسایی نكرد . هیچ گاه مغرور نشد و همیشه به یاد خداوند خود بود و برای احترام به مزدا حیواناتی را نثار می كرد . كاساندان دختر فرناسپه هخامنشی از دودمانی بود كه از نجبای پارس محسوب می شدند و پدر و اجدادش در چند نسل شاه پارسیان بودند . كورش در شوخ طبی و انسانیت سرآمد زمان خود بود . من سه بار تا كنون موفق شده ام آرامگاه این ابر مرد آریایی را زیارت كنم و خداوند را برای این توفیق سپاس میگویم .

افلاطون - قوانین ( 477 تا 347 پیش از میلاد ) :
پارسیان در زمان شاهنشاهی كورش اندازه میان بردگی و آزادگی را نگاه می داشتند . از اینرو نخست خود آزاد شدند و سپس سرور بسیاری از ملتهای جهان شدند . در زمان او ( كورش بزرگ ) فرمانروایان به زیر دستان خود آزادی میدادند و آنان را به رعایت قوانین انسان دوستانه و برابری ها راهنمایی میكردند . مردمان رابطه خوبی با پادشاهان خود داشتند از این رو در موقع خطر به یاری آنان میشتافتند و در جنگها شركت میكردند . از این رو شاهنشاه در راس سپاه آنان را همراهی میكرد و به آنان اندرز میداد . آزادی و مهرورزی و رعایت حقوق مختلف اجتماعی به زیبایی انجام میگرفت .

هرودوت – تاریخ هرودوت( 484 تا 425 پیش از میلاد ) :
هیچ پارسی یافت نمی شد كه بتواند خود را با كورش مقایسه كند . از اینرو من كتابم را درباره ایران و یونان نوشتم تا كردارهای شگفت انگیز و بزرگ این دو ملت عظیم هیچگاه به فراموشی سپرده نشود . كورش سرداری بزرگ بود . در زمان او ایرانیان از آزادی برخوردار بودند و بر بسیاری از ملتهای دیگر فرمانروایی می نمودند بعلاوه او به همه مللی كه زیر فرمانروایی او بودند آزادی می بخشید و همه او را ستایش مینمودند . سربازان او پیوسته برای وی آماده جانفشانی بودند و به خاطر او از هر خطری استقبال میكردند .

هارولد لمب دانشمند امریكایی - كورش بزرگ :
در شاهنشاهی ایران باستان كه كورش سمبول آنان است آریایی ها در تاجگذاری به كردار نیك - گفتار نیك - پندار نیك سوگند یاد میكردند كه طرفدار ملت و كشورشان باشند و نه خودشان . كه این امر در صدهها نبرد آنان به وضوح دیده می شود كه خود شاهنشاه در راس ارتش به سوی دشمن برای حفظ كیان كشورشان می تاخته است .

گزنفون – كوروپد ا ی ( 445 پیش از میلاد ) :
مهمترین صفت كورش دین داری او بود. او هر روز قربانیان برای ستایش خداوند میكرد . این رسوم و دینداری آنان هنوز در زمان اردشیر دوم هم وجود دارد و عمل میشود . از صفتهای برجسته دیگر كورش عدل و گسترش عدالت و حق بود .
گزنفون : ما در این باره فكر كردیم كه چرا كورش به این اندازه برای فرانروایی عادل مردمان ساخته شده بود . سه دلیل را برایش پیدا كردیم . نخست نژاد اصیل آریایی او و بعد استعداد طبیعی و سپس نبوغ پروش او از كودكی بوده است . كورش نابغه ای بزرگ - انسانی والا منش - صلح طلب و نیك منش بود . او دوست انسانها و طالب علم و حكمت و راستی بود . كورش عقیده داشت پیروزی بر كشوری این حق را به كشور فاتح نمیدهد تا هر تجاوز و كار غیر انسانی را مرتكب شود . او برای دفاع از كشورش كه هر ساله مورد تاخت و تاز بیگانگان قرار میگرفت امپراتوری قدرتمند و انسانی را پایه گذاشت كه سابقه نداشت . او در نبردها آتش جنگ را متوجه كشاورزان و افراد عام كشور نمی كرد . او ملتهای مغلوب را شیفته خود كرد به صورتی كه اقوام شكست خورده كه كورش آنان را از دست پادشاهان خودكامه نجات داده بود وی را خداوندگار می نامیدند . او برترین مرد تاریخ - بزرگترین - بخشنده ترین - پاك دل ترین انسان تا این زمان بود .

كنت دوگوبینو فرانسوی - ایران باستان :
شاهنشاهی كورش هیچگاه در عالم نظیر نداشت . او به راستی یك مسیح بود زیرا به جرات میتوان گفت كه تقدیر او را چنین برای مردمان آفرید تا برتر از همه جهان آن روز خود باشد .
نیكلای دمشقی كورش شاهنشاه پارسیان در فلسفه بیش از هر كس دیگر آگاهی داشت . این دانش را نزد مغان زرتشتی آموخته بود .

پرفسور كریستن سن ایران شناس - استاد زبان اوستایی و پهلوی :
شاهنشاه كورش بزرگ نمونه یك پادشاه "جوان مرد" بوده است . این صفت برجسته اخلاقی او در روابط سیاسی اش دیده میشده . در قواینن او احترام به حقوق ملتهای دیگر و فرستادگان كشورهای دیگر وجود داشته است و سرلوحه دولتش بوده . كه این قوانین امروز روابط بین الملل نام گرفته است .

آلبر شاندور فرانسوی - شاهنشاهی كورش بزرگ :
كورش یكسال پس از فتح بابل برای درگذشت پادشاه بابل عزای ملی اعلام نمود . برای كسی كه دشمن خودش بود . او مطابق رسم آزادمنشی اش و برای اینكه ثابت كند كه هدف فتح و جنگ و كشتار ندارد و تنها به عنوان پادشاهی كه ملتش او را برای صلح پذیرفته اند قدم به بابل گذاشته است و در آنجا تاجگذاری نمود . او آمده بود تا به آنان آزادی اجتماعی و دینی و سیاسی بدهد . در همین حین كتیبه های شاهان همزمان او حاكی از برده داری و تكه تكه كردن انسان های بیگناه و بریدن دست و پای آنان خبر میدهد .

كورش - تورات :
خداوند درباره كورش می گوید كه او شبان من است و هر چه او كند آن است كه من خواسته ام . منم ( خداوند ) كه او ( كورش ) را از جانب مشرق بر انگیختم تا عدالت را روی زمین برقرار كند . من امتها را تسلیم وی میكنم و او را بر پادشاهان سروری میبخشم و ایشان را مثل غبار به شمشیر وی و مانند كاهی كه پراكنده شود به كمال او تسلیم می كنم . من كورش را به عدالت بر انگیختم و تمامی راهها را در پیش رویش استوار خواهم ساخت . منم كه شاهین خود را ( كورش ) را از جانب مشرق فرا خواندم و دوران عدالت را نزدیك آوردم . خداوند كورش را برگزید و فرماندار جهانش كرده است . بازوی او را بر كلدانیها فرو خواهد آورد و راه او را هموار خواهد ساخت . در سال اول سلطنت كورش پادشاه پارس كلام خدا كامل شد . خداوند روح كورش پادشاه پارس را برانگیخت تا در تمامی سرزمینها خود فرمانی صادر كند كه ( یهوه ) خدای آسمانها تمام ممالك زمین را بر من داده است و امر داده است خانه برای او در اورشلیم بنا كنم .

پرفسور گیریشمن - ایران از آغاز تا اسلام :
كمتر پادشاهی است كه پس از خود چنین نام نیكی باقی گذاشته باشد . كورش سرداری بزرگ و نیكوخواه بود . او آنقدر خردمند بود كه هر زمانی كشور تازه ای را تسخیر می كرد به آنها آزادی مذهب میداد و فرمانروای جدید را از بین بومیان آن سرزمین انتخاب می نمود . او شهر ها را ویران نمی نمود و قتل عام و كشتار نمی كرد . ایرانیان كورش را پدر و یونانیان كه سرزمینشان بوسیله كورش تسخیر شده بود وی را سرور و قانونگذار می نامیدند و یهودیان او را مسیح خداوند میخوانند.

كنت دوگوبینو سفیر اسبق فرانسه در تهران ( مورخ فرانسوی ) :
تا كنون هیچ انسانی موفق نشده است اثری را كه كورش در تاریخ جهان باقی گذاشت - در افكار میلیونها مردم جهان بوجود آورد . من اذعان میدارم كه اسكندر و سزار و كورش كه سه مرد اول جهان شده اند كورش در صدر انها قرار دارد . و تا كنون كسی در جهان بوجود نیامده است كه بتواند با او برابری كند و او همانطور كه در كتابهای ما آمده است مسیح خداوند است . قوانینی كه او صادر كرد در تاریخ آن زمان كه انسانها به راحتی قربانی خدایان می شدند بی سابقه بود .

ویل دورانت - تاریخ تمدن ویل دورانت - مشرق زمین :
كورش از افرادی بوده كه برای فرمانروایی آفریده شده بود . به گفته امرسون همه از وجود او شاد بودند . روش او در كشور گشایی حیرت انگیز بود . او با شكست خوردگان با جوانمردی و بزرگواری برخورد می نمود . بهمین دلیل یونانیان كه دشمن ایران بودند نتوانستد از آن بگذرند و درباره او داستهای بیشماری نوشته اند و او را بزرگترین جهان قهرمان پیش از اسكندر مینامند . او كرزوس را پس از شكست از سوختن در میان هیزمهای آتش نجات داد و بزرگش داشت و او را مشاور خود ساخت و یهودیان در بند را آزاد نمود . كورش سرداری بود كه بیش از هر پادشاه دیگری در آن زمان محبوبیت داشت و پایه های شاهنشاهی اش را بر سخاوت و جوانمردی بنیان گذاشت .

كلمان هوار - تمدن ایرانی :
كورش بزرگ در سال 550 قبل از میلاد بر اریكه پادشاهی ایران نشست . وی با فتوحاتی ناگهانی و شگفت انگیز
امپراتوری و شاهنشاهی پهناوری را از خود بر جای گذاشت كه تا آن روزگار كسی به دنیا ندیده بود . كورش سرداری بزرگ و سرآمد دنیای آن روزگار بود . او اقوام مختلف را مطیع خود كرد . او اولین دولت مقتدر و منظم را در جهان پایه ریزی كرد . برای احترام به مردمان كشورهای دیگر معابدشان را بازسازی كرد . وی پیرو دین یكتا پرستی مزدیسنا بود . ولی به هیچ عنوان دین خود را بر ملل مغلوب تحمیل ننمود .

مولانا ابوالكلام احمد آزاد فیلسوف هندی -كورش بزرگ ( عباس خلیلی ) :
كورش همان ذوالقرنین قرآن است . وی پیامبر ایران بود زیرا انسانیت و منش و كردار نیك را به مردمان ایران و جهان
هدیه داد . سنگ نگاره او با بالهای كشیده شده به سوی خداوند در پاسارگاد وجود دارد .

دیودوروس سیسولوس ( 100 پس از میلاد ) :
كورش پسر كمبوجیه و ماندان در دلاوری و كارآیی خردمندانه حزم و سایر خصائص نیكو سرآمد روزگار خود بود . در رفتار با دشمنان دارای شجاعتی كم نظیر و در كردار نسبت به زیر دستان به مهر و عطوفت رفتار میكرد . پارسیان او را پدر می خواندند .

دكتر جهانگیر اوشیدری - دانشنامه مزدیسنا :
كورش به سال 559 قبل از میلاد بر اریكه شاهنشاهی بنشست و در سال 529 قبل از میلاد وفات یافت . پس از تسخیر بابل با مردمان شكست خورده بامهربانی رفتار كرد و اسیران یهودی را كه بخت النصر از فلسطین به آن شهر آورده بود آزاد كرد و اجازه داد به فلسطین باز گردند . او فرمانی صادر كرد كه معبد اورشلیم را كه بخت النصر ویران كرده بود را با هزینه دولت ایران بازسازی كنند . كورش را در پارسه گرد كه امروزه پازاردگاد نامیده می شود به خاك سپردند . او از مردان بزرگ تاریخ جهان است زیرا همه تاریخ نویسان نامدار جهانی از او به نیكی ستایش كرده اند . اوپادشاهی سیاستمدار - شجاع - با فتوت - با عزم و اراده - با گذشت و مهربان بود . او به عقاید دینی ملل مغلوب احترام می گذاشت . شهرهای ویران را دوباره آباد ساخت . او عقل و تدبیر را بر شمشیر و جنگ برتری داد . منشور جهانی او زینت بخش سازمان ملل متحد و جهان است .

اخیلوس ( آشیل ) شاعر نامدار یونانی - تراژدی پارسه :
كورش یك تن فانی سعادتمند بود . او به ملل گوناگون خود آرامش بخشید . خدایان او را دوست داشتند . او دارای عقلی سرشار از بزرگی بود .

سخنرانی استادان ایرانی در كنفرانس آئین كشور دارای ایرانیان ( استاد ادیب كسروی - استاد
عبدالكریم گلشنی - استاد ابراهیم صفایی - استاد احمد تاج بخش - استاد محمد بدیع و . . . ) :
آزاد منشی و روح بزرگ كورش هخامنشی الگوی جهان آنروز و امروز است . منشور او كه در سال 1879 میلادی توسط هرمز رسام باستان شناس در شهر بابل كشف شد و سر هنری لاولینسون موفق به رمز گشایی آن شد میگوید : "هنگامیكه من با صلح به بابل در آمدم تخت پادشاهی را در جشن و شادمانی مردم آنجا پایه گذاشتم . . . سربازان من با صلح و دوستی در شهر بابل به گردش در آمدند . . . من برای صلح كوشیدم . . . من بیگاری و برده گی را برانداختم . . . خانه ها و معابد ویران آنان را آباد ساختم . . . " نشان از بی سابقه بودن و آزاد اندیشی او دارد . در همین حال كتیبه های پادشاهان آنروزگاران حاكی از خونریزی و قتل مردمان بیگناه دارد :
كتیبه ای از آشور نصی پال به گینایو حمله بردم و آنرا تصرف كردم . 600 نفر از جنگاوران دشمن را بیدرنگ سربریدم . 3000 نفر را اسیر را زنده زنده طعمه آتش كردم . اسیران دیگر را پوست كندم و از دروازه اصلی شهر آویزان كردم .
كتیبه ای از سناخریب پادشاه ماد ( 689 پیش از میلاد ) وقتی بابل را گشودم و آتش زدم نهر فرات را كه روان بود را روی شهر بازكردم تا ویرانه های باقی مانده آنجا را نیز آب ببرد

كتیبه ای از بخت النصر:
به فرمان من صد هزار چشم در آورده شد و صد هزار قلم پا را شكستند . من با دست خود چشم فرمانده دشمن را درآوردم و هزاران پسر و دختر را در آتش سوزاندم . خانه ها را چنان ویران كردم كه دیگر هیج بانگ زندگی از آن بر نخواست .

كتیبه ای از آشور بانی پال :
من آرامگاه نخستین و آخرین پادشاهانی را كه از آشور و عشتر خدایان من نترسیده و پدرانم را به ستوه آورده بودند و یران و با خاك یكسان كردم و آنها را در معرض خورشید قرار دادم. استخوانهایشان را به آشور بردم. مردگانشان را دچار عذاب ساختم. آنان را از پیشكشی غذا و شراب به خدایان محروم نمودم. در مدت یك ماه و سی و پنج روز سفر ، كشور عیلام را به كلی ویران كردم و بر رویشان نمك و سهیلو ( نوعی گیاه خاردار ) پاشیدم. خاك شوش ، مدكتد ، هلته مش و دیگر شهرهایشان را به توبره كشیدم و به آشور بردم ] ..... [ سر و صدای مردم ، صدای پای گاوان و گوسفندان و فریادهای خوشحالی را از كشتزارهایشان دور ساختم. دستور دادم گورخر و غزال و انواع حیوانات وحشی و جانوران صحرایی را به میانشان رها كنند تا در آنجا مثل خانه ی خودشان زندگی كنند.
حال سنجش دو فرهنگ باستانی آشور و پارس بر عهده انسانهای نیك اندیش و دادگر .

دكتر وستا سرخوش :
كورش جوانی كه از چند نسل پیش از خاندان شاهی برخوردار بود امپراتوری سترگی را از خود برجای گذاشت كه كمتر كسی تا كنون به جهان دیده بود . امپراتوری های دیگری نیز تا امروز شكل گرفته است ولی هیچ كدام در انسان دوستی - بزرگ منشی - صلح طلبی و رعایت حقوق انسانها به پای دولت كورش نرسیدند . هرودوت و گزنفون هر كدام زندگی مختلفی از وی را به رشته تحریر درآورده اند ولی هردو مورخ نامی از او به عنوان پدر و سرور آسیا و مرد نیك اندیش یاد كرده اند .

ملك الشعرای بهار :
ما كودكان ایرانیم - مادر خویش را نگهبانیم - همه از پشت كیقباد و جمیم - همه از نسل پور دستانیم - زاده كورش و هخامنشیم - پسر مهرداد و فرهادیم - تیره اردشیر و ساسانیم - ملك ایران یكی گلستان است - ما گل سرخ این گلستانیم كجا رفت آن فره ایزدی؟ كجا رفت آن كورش دادگر؟ كجا رفت كمبوجی نامور؟

دیودور سیسیلی:
3000 شتر از شوش آورده شد تا اسكندر طلاها و خزانه پادشاهی ایران را كه كورش بزرگ آنرا بنا نهاده بود را تخلیه كنند .


فرجام یافت به خشنودی كورش بزرگ - شادی و رامش نیاكان ایران زمین - ایدون باد .
پاینده ایران
















   


0 نظرات: