می گویم ...

آموخته ام، ... ببینم ندیده ها را، ... بشنوم نشنیده ها را، ... بدانم ندانسته ها را، ... بفهمم دوست داشتن ها و تنفرها را، ... تصمیم بگیرم، ... عمل کنم و ... محکم بایستم. .

تنها دانستم سکوت جایز نیست.
زیـــــــرا آزادی, سپیدی و مهر را می ستایم ... و اینک از آن بی بهره ایم
پس می جنگم و تنها چاره مان این است.


و سخنم با پلیدان روسیاه این است:
گیرم در باورتان به خاک نشسته ام
وساقه های جوانم از ضربه های تبرهاتان زخم دار است
باریشه چه می کنید
گیرم بر سر این بام بنشسته در کمین پرنده ای
پرواز را علامت ممنوع میزنید
با جوجه های نشسته در آشیانه چه می کنید
گیرم که میزنید
گیرم که می کشید
گیرم که می برید
با رویش ناگزیر جوانه چه می کنید

با پشتیبانی Blogger.

پارسی بگوییم ...

آخرین خبرها






۱۳۹۲ مرداد ۷, دوشنبه
هیتلر یهودیان را کشت
علی یهودیان را کشت
هیتلر=علی ؟؟
اما علی تنها 900 یهودی را در یک روز سر برید ولی هیتلر بیش از 6 میلیون یهودی را کشت! اما اگر علی در زمان هیتلر می زیست آیا مانند هیتلر بود؟

کشتار قوم بنی قریظه به روایت تاریخ:

(جنایات در صدر اسلام)

در جنگ خیبر بنا به گفته تاریخ نویسان مسلمان یهودیان بنی قریظه نقض عهد کردند و به دشمنان محمد کمک کردند,
همین امر باعث شد که یاران محمد مشقات زیادی در این راه ببینند, وقتی تیر به دست سعد بن معاذ می خورد و او مجروح می شود, سعد عاملش را بنی قریظه می داند و دعا می کند که خداوند او را زنده بدارد تا انتقامش را از قوم بنی قریظه بگیرد,
محمد هم سعد بن معاذ را در حالی که از شدت درد نمی توانست راه برود برای قضاوت فرا می خواند( اینقدر اوضاعش خراب بوده که او را با خری می آوردند)






وقتی سعد پیش پیغمبر رسید. پیغمبر گفت: برای بهترین مرد خوبان به پا خیزید، قوم(همراه خود محمد) به پا خاستند و گفتند: ای ابوعمرو! پیغمبر حکمیت را به تو واگذار نموده است.
سعد گفت: به قید سوگند پیمان می‌کنید که به حکم من رضایت دهید؟
گفتند: آری!
گفت: و آنکه اینجا نشسته رضایت دارد؟ به سوی جای پیغمبر اشاره نمود، اما از روی احترام بدو ننگریست.
پیغمبر گفت: آری.

سعد گفت: حکم من این است که مردان را بکشند و اموال تقسیم شود و زن و فرزند را اسیر کنند(مغازي الواقدي- سنن بيهقي.)

ملاک را برای تشخیص بالغی از نابالغی، روئین مو در پشت آلت تناسلی پسران قرار داد( مغازي الواقدي-؛ مسند أحمد ابن حنبل- سنن نسائي - مستدرك حاكم نیشابوری.)

پیغمبر گفت: حکم تو درباره‌ی یهودیان همان است که الله از بالای هفت آسمان حکم می‌کند.(مغازي الواقدي - تفسير طبري - سيره ابن هشام )

آنگاه یهودیان را از قلعه‌ها بیرون آوردند و پیغمبر آنها را در خانه‌ی بنت حارث یکی از زنان بنی‌نجار محبوس کرد،

پس از آن به بازار مدینه که هم‌اکنون به جاست رفت و دستور داد تا چند گودال بکندند و یهودیان را بیاوردند و در آن گودال‌ها گردنشان را بزدند.

و او هم وقت را مغتنم شمرده و عهدش را ( که انتقام از بنی قریظه بود ) وفا میکند و دستور می دهد تمام مردان قتل عام شوند و تمام زنان و کودکان به اسیری گرفته شوند. سر انجام هم به خاطر همان زخمی که در جنگ خیبر دیده بود وفات می کند.

شمار (مردان) یهودیان ششصد تا هفتصد بود و آنکه بیشتر گوید هشتصد تا نهصد باشد.

0 نظرات: